Category: داستان کوتاه
حال و روز ما به روایت عبید زاکانی!!
خواب دیدم قیامت شده است، هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سر هر چاله نگهبانانی گرز به دست…
روایتی از زندانهای جمهوری اسلامی
مقرراتي در سطح بند وجود داشت كه زنداني مكلف به رعايت آن بود. تخطي از هر يك از آنها عواقبي…
ماهیگیر
ماهیگیر سه زندانی که در بند فرمانروای مستبدی در حبس بودند یک روز با همکاری هم موفق به فرار شدند…
لباس نو
لباس نو امروز صبح وقتی که از خواب بیدار شدم هنگام خروج از خانه لباس خودمو توی اینه دیدم حس…
زندانبان
زندانبان همه چیز در زندگی برایم عادی و جالب بود صبح ها با انرژی کامل از خواب بیدار میشدم و…
داستان کوتاه حسین
حسین امسال هم مانند سالهای دیگر ماه محرم شروع شده بود شب اول محرم بود که حاج اقا رو به…
کرم ابریشم
کرم ابریشم در بهاری زیبا کرم ابریشم مشغول خوردن برگ درخت بود ،که نگاهی به شاخه باال که برگ های…
یکی از خاطرات خلخالی
نقل شده از کتاب خاطرات خلخالی به قلم خودش: ” با همراه آقای احدی وزیر دادگستری به اوین رفتیم جهت…
داستان کوتاه
میخواستم نوازنده ای باشم برای بهتر شدن خودم چون میدانستم که خودم را بهتر کنم دنیاهم بهتر میشود از دختری…