به یاد دارم آن مردک بی مروت بد ذات
رفاقتش بی مانند بود با دشمن ما ضحاک
میگفتمان من همانم که ناجی خدای زمینم
بت و کفر را میخواهم از میان دنیا بردارم
گفتمش ای نابه کردگار مینوشی جامی زخون
اینها همه مظلومند و هستند فقط یک انسان
تابه کی تارو تیره میخواهی بنگری ای بخت نگون
ما همه یکی پشت هم و پشت هم یکی هستیم ملعون
تازیانه ات را زمین بگذار که آخر سر با سر این مردمان
آویزان میشوی از تیر چراغ محله با عمامه و خون
پدرام پروانه