گزارشی که در پیش است، گزارشی از بیگاری کشیدن از زندانیان در زندان تهران بزرگ و جستاری است هرچند کوتاه در مورد فجایع در بزرگترین زندان ایران.
ویژگیهای زندان تهران بزرگ
زندان تهران بزرگ دارای ۵واحد یا تیپ است که تیپ ۱ و ۴، واحد سرقت و شرارت و تعزیرات است. تیپ ۲ و ۵، واحد محکومان مالی است. تیپ ۳، واحد قرنطینه برای نگهداری موقت تازهواردهاست.به گفته زندانیان تیپ یک، ۵۰۰۰ زندانی دارد. تیپ دو ، ۲۰۰۰ زندانی دارد. تیپ سه، ۲۰۰۰ زندانی دارد.تیپ چهار، ۵۰۰۰ زندانی و تیپ پنج ۳۰۰۰ زندانی را در خود جای داده است. علاوه بر تقسیم بندی گفته شده صدها نفر از زندانیان سیاسی، بازداشت شدگان قیام ۹۸ و نیز دراویش زندانی شده در همین زندان نگه داری می شوند.
سوء استفاده از زندانیان
بخشی از مراقبین و افسران نگهبان در تیپ ۵ زندان تهران بزرگ، از وضعیت زندانیانی که به دلیل فروش مشروبات الکلی محکوم به تحمل حبس شده اند، سوءاستفاده می کنند.
به این صورتکه به آنها می گویند طبق اصل تفکیک جرایم فروشندگان مشروبات الکلی باید محکومیت خود را در تیپ ۴ این زندان تحمل کنند. اما به شرط اینکه کار کنند، آنها را به تیپ ۴ که وضعیت بهداشتی اسفناک و بدتری نسبت به تیپ ۵ دارد و جمعیت آنجا نیز دو برابر تیپ ۵ است، منتقل نمی کنند.
تحمیل کارهای مراقبین و افسران نگهبان
این مراقبین و افسران نگهبان کارهایی که خود باید انجام بدهند را به این زندانیان تحمیل میکنند. ناظر شب، مامور اخذ آمار، رابط مدد کار و مامور پخش متادون از بین زندانیانی که بدلیل فروش مشروب در زندان هستند، انتخاب می شوند. مراقب هر ماه ۶میلیون حقوق دریافت میکند و یکی از وظایف او اینست که شبها ناظر اوضاع بند باشد. اما این وظیفه را به چند نفر از زندانیان تحمیل می کند. به آنها میگوید اگر کارتان را خوب انجام ندهید به تیپ ۴ منتقل می شوید. این زندانیان هم از ترس اینکه به جای بدتری منتقل نشوند مجبورند تا صبح بیدار بمانند و کار مراقبت را بدون دریافت مزد انجام بدهند.
آنها با اینکه حقوقی دریافت نمی کنند، بدترین بدرفتاری ها و سرزنش های مراقب را برای اینکه به تیپ ۴ منتقل نشوند، تحمل می کنند.
زندان رها شده در بیابان
به این دلیل که زندان تهران بزرگ خارج از شهر است. دادیاران ناظر بر زندان از این زندان بازدید نمیکنند و عدم نظارت بر اعمال مامورین و مسئولین این زندان، باعث ظلم و ستم زیادی به افراد ضعیف در این زندان شده است. ماموران این زندان تقریبا تمام وظایف خود را به زندانیان تحمیل میکنند و تمام کارها مثل انتقال بیماران از بند به بهداری، اخذ آمار، نظارت بر اوضاع بند، بازرسی زندانیان هنگام ورود و خروج به بند توسط زندانیان انجام می شود.
علاوه بر این آنها حتی کارهای شخصی خود را نیز به زندانیان تحمیل میکنند. لباسهایشان را به زندانی میدهند که بشوید، زندانی برایشان آشپزی میکند و ظرفهایشان را می شوید و اتاق محل استراحتشان را نظافت میکند.
کارگاه های درون زندان
تعداد زیادی از زندانیان در کارگاه های درون زندان بدون حقوق یا با دستمزد بسیار اندک کار میکنند. به عنوان مثال کارگران خیاطی بند ۷ زندان اوین فقط ۲۰ هزار تومان در هفته بابت هر روز ۸ ساعت کار دریافت میکنند. آنها افرادی هستند که از زندان تهران بزرگ به شرط کار کردن به زندان اوین منتقل شدهاند و مجبورند برای اینکه خانواده آنها برای آمدن به ملاقات مسیر کوتاه تری را طی کند و البته خودشان هم بجای حبس در منطقه کویری فشافویه در جای خوش آب و هوایی چون اوین باشند، بدون حقوق کار میکنند. آنها حتی کار کردن در کارگاههای خیاطی در موسسه حامی برای هفته ای ۲۰ تومان را به جان می خرند.
مؤسسه حامی برای بیگاری کشیدن
موسسه حامی که عملکردی اساسا متفاوت با نامش را دارد، علاوه بر بیگاری کشیدن از زندانیان، کار اجباری در ازای کم کردن دشواری های زندان، اجناس و لوازم را به قیمت چند برابر بیرون از زندان به زندانیان میفروشند. مسئولان زندان تهران بزرگ اجازه نمیدهند که خانواده زندانی برایشان لباس بیاورند تا او مجبور شود تیشرت ۲۰ هزار تومانی را از موسسه حامی به قیمت ۹۰ هزار تومان خرید کند. شلوار ۳۰ هزار تومانی بیرون از زندان را ۱۳۰ هزار تومان و یک لباس زیر و زیرپوش را ۶برابر قیمت بیرون از زندان خریداری کند. سیگار تاریخ مصرف گذشته که کالای قاچاق بوده و باید منهدم شود را به ۳برابر قیمت به زندانیان میفروشند. سیگارهایی که اصلا مشابه آن در بازار یافت نمیشود و به شدت بیکیفیت است. عمق فاجعه اینجاست که مجرم اصلی مامور قانون است و قربانیان بی عدالتی محکوم به تحمل حبس می شوند.
۱۵۰۰زندانی فروشنده مشروبات الکلی
بیش از ۱۵۰۰ زندانی به دلیل فروش مشروبات الکلی در زندان تهران بزرگ حبس را تحمل میکنند و اکثر آنها کارگرانی هستند که بعد از ۲ شیفت کار باز هم قادر به تامین نیاز های حداقلی خانوادهشان نبوده و فروش چند شیشه مشروب را بعنوان شغل سوم خود انتخاب کرده اند.
سوال
حالا سوال از کارگزاران حکومتی این است که، آیا این کارگرانی که قادر به تامین معاش خانواده نبودهاند و ناچار به فروش الکل روی آورده اند، آیا اکنون با دستگیری و بیگاری کشیدن مشکل آنها حل شده است؟آیا میدانید چه بر سر خانواده های آنها آمده است؟ آیا می دانید که شما با فرستادن این کارگران زحمتکش درمیان زندانیان خطرناک و باندهای مواد مخدر آنها را به افرادی مستعدتر برای جرایم بزرگتر تبدیل میکنید؟