کاندیدای ۱۴۰۰ نظام برای ریاست جمهوری و معادله براندازی؛ چه خواهد شد!؟

او نمی آید، چون اصلا جایی نرفته بود. او‌هست، او همیشه بوده است، چه زمانی که پیش از مرگ خمینی کسی آدم حسابش نمیکرد و چه زمانی که با کمک رفسنجانی قدرت را به دست آورد؛ او‌ در تمام زمانها حضور داشته است اما همیشه فرد اول نبوده است. این حقیر فرومایه به دلیل بزدلی «خاتمی» روز به روز بر قدرتش افزوده شد و پس از کنار زدن یاران سابقش به کمک کوتوله هزاره، با مشتی مزدور امنیتی همه قدرت را برای خود کرد. در نظام جمهوری اسلامی حرف اول و آخر را او میزند اما این روزها او بدون سرداران بی شرف سپاه جنایتکار و غارتگرش، چندان هم قدر به نظر نمی آید.

مقام شخماتیک ولایت این روزها در حالی دم از انتصابات ۱۴۰۰ میزند که دستهای خونین او‌هنوز جان میگیرد و ایرانی را بر دار میکشد. او در حالی دم از انتخابات ۱۴۰۰ و «دولت جوان انقلابی» میزند که مردم با خون خویش در خیابان های به خاک و‌خون کشیده دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ نوشتند و فریاد زدند :

«اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»

تحریم انتخابات اخیر طویله شورای اسلامی نشان داد مردم ایران دیگر دوست ندارند «رنگ» شوند، اگر تا ۱۴۰۰ نظامی باقی بود، باید ببینیم خامنه ای حقیر و دیگر جنایتکاران چگونه میخواهند رییس جمهور دست نشانده و کثیف خود را نماینده ملت خطاب کنند!؟

از همین الان وبسایت رهبر کودک کش و جنایتکار نظام به پیشواز انتخابات ۱۴۰۰ رفته است، استمرار طلبان خودفروش و فاحشگان سیاسی برجامی، در کنار برادران و خواهران چماق کش اصول گرا و‌ شاغل در کهریزک های نظام ، هر کدام رویایی را در سر میپرورانند، اما، اما، مردم چه!؟

مردمی که در انتخابات طویله شورای اسلامی انتصابات رژیم را تحریم کردند؛ مردمی که در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ با خون خویش شعار اصلاح طلب ، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا را بر دیوارها حک کردند و کاری کردند که پا اندازان بی شرمی چو صادق زیبا کلام اعتراف کنند کسی دیگر به آنها رای نخواهد داد، برای پایان بخشیدن به این جرثومه تباهی ، چه خواهند کرد!؟

بیدار شدن جامعه و ورود نکردن به سیرک انتخاباتی نظام باعث«براندازی» نمیشود، اما حداقل تاثیری که دارد این است که وقتی وطن فروشی چو‌«حسن روحانی» پای قرارداد «خزر» یا ایران فروشی ۲۵ ساله به چین را امضا میکند، دیگر نمیتواند ادعا کند رییس جمهور منتخب و نمیدانم بیست میلیون رای خودش دارد و یا نمیدانم در انتخاباتی برنده شده است که ۵۰ میلیون رای داده اند!

رای دادن و ندادن به خودی خود چیزی را در این نظام فاشیستی تغییر نخواهد داد اما رای ندادن فضیلتی است که نشان میدهد پس از ۴۲ سال فریب خوردن، مردم بزرگ شده اند و به بلوغ سیاسی رسیده اند.

مردم به هیچکس چک سفید نداده اند. همانطور که استمرار طلبان دیگر در چشم مردم پشیزی ارزش ندارند، اپوزیسیون عقیم و فرتوت هم میتواند برای همیشه بایکوت شود. در اپوزیسیون سنتی همه برای بعد از جمهوری اسلامی برنامه دارند اما کسی برای «براندازی» که قسمت سخت و اصلی ماجراست، حرفی برای گفتن نداشته است؛ یا اگر هم داشته است، صدایش آنقدر بلند نبوده است که شنیده شود.

این را هم در نظر بگیرید مردم همانطور که از نظام نا امید شده اند، از اپوزیسیون بی عمل و شعار زده و‌نمایشی هم دل خوشی ندارند. اپوزیسیون عقیم و فرتوت و مانده در کربلای ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن همچنان بی برنامه شعار میدهد و رویا می بافد، و این دقیقا همان چیزی است که حکومت وقیحان جمهوری اسلامی برای فریب چندباره مردم، رویش حساب کرده اند.

برای ایران نوین باید اپوزیسیون نوینی هم ساخت. اپوزیسیونی که نه همانند اپوزیسیون نماهای ۵۷ تی دلباخته به کودک عقب مانده و هزار پدر ی به نام «جمهوری اسلامی» باشد، و نه همانند رویا پردازان در خیال خوش حمله آمریکا، به خواب مرگ برود و انتظارش هم سرانجام طعنه به منتظران «مهدی موعود» بزند.

نسل پس از انقلاب باید بداند نه از دکانداران تلویزیونهای لس آنجلسی که با عکس شاه و رضا شاه کاسبی میکنند و نه از زباله های غیر قابل بازیافت توده ای و فدایی و ….، و نه از وطن فروشان فتوسنتزی و نور ندیده بی خبر از همه جا، آبی برایش گرم نخواهد شد. این نسل باید با خرد کردن استخوانهای استمرار طلبان ۵۷ تی و‌شعبه های خارج از کشورشان _ حالا تحت هر نامی که میخواهد باشد_ نقشه راه جدیدی را برای «براندازی» ترسیم کند.

براندازی که در آن خبری از گل و بلبل و گاندی و مقاومت غیر خشونت آمیز نیست. براندازی که وابسته به فرد و هیچ سازمانی نیست، براندازی که زشت است، ترسناک است، تفنگ دارد و جنگ دارد و خون میخواهد و خون خواهد ریخت.

آنها که فقط برای پس از براندازی برنامه دارند، نمیخواهند وارد بازی خطرناک و پر هزینه براندازی شوند، چون میدانند دستهایشان خالی است و چیزی برای ارائه دادن ندارند. نسل جوان باید بداند که در پایان براندازی نه همانند انقلاب شانسی و دیمی و شخمی ۵۷، خبری از گل و بلبل و نمیدانم سرود خواندن و گلکاری و جارو کشیدن خیابان ها است و نه قرار است کماندوهای آمریکایی رمبو وار ما را رها کنند.

ما هستیم و لشگر حرام زادگان ولایت فقیه؛ از بسیج و سپاهی بگیرید تا برسید به حوثی و‌حزب الله و حشد الشعبی؛ همان ها که در سوریه و یمن و عراق جنایت میکنند، بر ما حکومت میکنند و برای برانداختنشان هم هیچ راهی نیست جز نبرد تن به تن و جنگ به معنای واقعی کلمه!

دقیقا برای همین راه سخت است که کسی برای براندازی برنامه ندارد اما برای پس از براندازی، تا دلتان بخواهد شورا و قانون اساسی و مرامنامه چاپ شده است؛ بگذارید خیالتان را راحت کنم، تا زمانیکه بسیجی و سپاهی نفس میکشند و امنیت دارند و ما میخواهیم با فرمول گاندی و ماندلا بر اشغالگران ایران پیروز شویم، هیچ اتفاقی نمیافتد؛ اما اگر زمانی رسید که تصمیم گرفتیم، بزنند و نزنند، بزنیم! آنگاه این خانه پوشالی در کمترین زمان روی سر خامنه ای و اوباش سپاه آوار خواهد شد.

بازی براندازی بازی تفنگ و‌خون و گلوله است. آسان یا سخت، این راهی است که باید نسل جوان برود. نسل پس از انقلاب باید بداند اپوزیسیون و دکانداران بازنشسته چپ و راست در این بازی هیچ کاری نمیتوانند برایشان انجام دهند و همه راه ها به خیابان های تهران میرسد نه واشنگتن و برلین و پاریس و …!

انتخاب سردار رشید کمونیست و اسلام دوست آمریکا، جناب اسلیپی جو باعث شده است پا اندازان وطن فروش رویای امیر کبیر و مصدق ثانی را به زلف های نداشته ظریف دوباره گره بزنند و باز در پی این باشند که سیرک دیگری را با شعاری دیگر و رنگی دیگر، به ملت شیاف کنند! اما براستی آیا واقعا «تمومه ماجرا»!؟

آیا میشود پس از این همه کشتار و‌جنایت رژیم در طول حیات ننگینش _ و به ویژه در آبان ماه ۹۸_ که هنوز هم ابعادش کاملا نمایان نشده است، مطمئن بود که مردم دیگر فریب استمرار طلبان را نخواهند خورد و خود را برای پرده آخر بازی آماده میکنند!؟ آیا اکثریت متوجه شده اند جز نبردی خونین راه دیگری نمانده است!؟

چند ماه دیگر صبر لازم است تا ببینیم در کجای این بازی ایستاده ایم…

منبع: سایت مشروطه