چطور سیروس عسگری استاد دانشگاه صنعتی شریف سر از زندان آمریکادرآورد و اینهمه حاشیه ساز شد؟

ماجرا از اونجایی شروع میشه که یک استاد دانشگاه در سال 2011 با ویزای B2 (توریستی) به قصد دیدن فرزندانش و به مقاصد نیویورک، فلوریدا، لس آنجلس و پنسیلوانیا به آمریکا سفر میکنه
عسگری استاد دانشگاه صنعتی شریف در رشته متالوژیه و زمینه کاریش هم از نانو مواد تا مایکرومکانیکه و دیگه برای همه واضحه که این رشته ها برای ج ا چقدر بابت پیشبرد صنایع موشکی و هسته ای، اهمیت داره
در سفر سال 2011اش به آمریکا،برخلاف مقصدای اعلام شده به سفارت،به اوهایو میره و در دانشگاه CWRU با یک استاد دانشگاه ایرانی به نام پیروز پیروز ملاقات میکنه.یک سال بعد در مکاتباتش با پیروز درخواست دعوتنامه و توصیه نامه از طرف دانشگاه CWRU میکنه و این دو نامه را به دانشگاه شریف میده

در متن یکی از ایمیل ها، پیروز به عسگری میگه که برای تحقیق در آمریکا نیاز به ویزای J1 هست و فرم و ایمیل که مورد نیاز این ویزاست، رو هم براش میفرسته.تفاوت مهمی که بین ویزای B2 و J1 وجود داره اینه که در ویزای B2 به هیچ عنوان اجازه کار، پژوهش و یا حتی کار موقت وجود نداره.
با این همه عسگری بعد از موافقت شریف،برای ویزا B1/B2 اقدام میکنه و محل زندگیش رو در فرم سفارت،منزل پسرش در نیویورک و مدت سفرش رو سه ماه اعلام میکنه و در مورد موقعیت کاری ابداً حرفی نمیزنه(بعدا ادعا میکنه که پس از ورودش به آمریکا درخواست ویزای جدیدی کرده اما این ادعا تایید نمیشه)
او در نهایت موفق به کسب ویزای B2 میشه. 6 روز بعد از ورودش به امریکا به دانشگاه CWRU میره، مصاحبه میده و توافقنامه عدم افشاء امضا میکنه تا اسرار دانشگاه رو فاش نکنه و روی پروژه ای که توسط نیروی دریایی امریکا تامین میشده، شروع به کار میکنه!
بدون توجه به حساسیت موضوع، عسگری با ایمیل شخصی خود با دانشجوهای شریف مکاتبه میکرده و اطلاعاتی منتقل کرده که به زعم CWRU جزء اسرار تجاری بوده (ظاهرا حتی نمونه ازمایشگاهی با خود به ایران برگردونده) و بعدا در یک پروپوزال پتروشیمی در ایران استفاده شده.
حالا از زاویه FBI: احتمالا از 2012 به این آقا مشکوک میشن،تحقیق میکنن و سال 2013 و 2015 دو مجوز جست و جو از دادگاه میگیرن و پرونده رو جلو میبرن. سال 2017 دولت امریکا شکایتش رو با سه اتهام تقلب مالی و ویزا و سرقت اسرار تجاری ثبت میکنه و 2018 با ورود عسگری به امریکا،متهمش میکنن.
اول از همه عسگری ادعا میکنه اطلاعاتی که به دانشجوهاش داده در دسترس عموم بوده. در جواب دولت امریکا اعلام میکند که کل پروسه انجام شده در آن مرکز، نه به صورت مقاله و اختراع، در جایی ثبت نشده، دادگاه با عسگری موافقت میکنه ولی دادگاه تجدیدنظر ادعای عسگری رد میکنه

بعد از اون عسگری ادعا میکنه که سوگندنامه ای که باهاش مجوز جست و جوی سال 2013 رو گرفتن ایراد داره و جرم احتمالیش رو مشخص نکردن و میگه جرمش “شهروند ایران بودن”ه و درخواست میکنه تا چیزایی که با اون دو مجوز به عنوان مدرک جمع شدن (شامل ایمیلهاش) قابل استناد نباشن.
قاضی چند ایراد بنی اسرائیلی به سوگندنامه میگیره ولی دادگاه تجدید نظر تمام ایرادهارو در کل بیتاثیر در روند پرونده میدونه و طبق یک قانون جالب به نام “استثنای لئون”، اون مدارک رو قابل استناد اعلام میکنه.
حالا عسگری درخواست دادگاه بدون حضور ژوری رو داره، دلیلش برای این درخواست رو هم ذهنیت بد مردم امریکا نسبت به شهروند ایران و پیچیدگی موضوع اعلام میکنه که دادگاه مخالفت میکند. جالب اینجاست که یکسال بعد دوباره این درخواست رو تکرار میکنه و باز هم رد میشه.
سال 2018، در مدتی که منتظر نظر دادگاه اوهایو هست، به درخواست خودش آزاد میشه یکسری محدودیت براش در نظر میگیرن. درخواست میکنه تا به نیویورک بره تا با پسرش زندگی کنه و همه محدودیتاش برداشته شه،دلیل این درخواست ها را هم خرج زیاد زندگی در اوهایو بیان میکنه
دولت هم با تک تک این درخواست ها مخالفت میکنه، مثلا در مورد خرج زیاد زندگی دولت گفته او با اختیار خودش درخواست ازادی کرده و اپارتمانی گران (2200 دلار ماهانه) را انتخاب کرده تا حالا با استفاده از شکایت از این شرایط بتونه به نیویورک بره.

دادگاه ولی موافقت میکنه تا اونو به نیویورک بفرستن. درکمال تعجب، بعدا دوباره عسگری درخواست میکنه تا بگذارن به کالیفرنیا بره و حالا با دخترش زندگی کنه، چون زندگی با پسرش و دوست دختر پسرش، در یک اپارتمان کوچیک سخته! دادگاه با این درخواست هم موافقت میکنه!
در نهایت در نوامبر 2020 دادگاه به نفعش رای میده ولی اداره مهاجرت به دلیل اینکه ویزاش باطل شده بازداشتش میکنه ولی توضیحی نمیدن که چرا و تا کی قراره در بازداشتگاهشون بمونه
در کل این ماجرا، عسگری رسما سه وکیل امریکایی به دادگاه معرفی کرده ولی مصاحبش با گاردین به کمک مهرنوش یزدانیار بوده، که وکیل فعال در زمینه تحریم ها است و ظاهرا به او و خانواده اش کمک میکنه (ایشون ظاهرا رابطه نزدیکی هم با نایاک داره)
یکبار قبلا از زندان به گاردین زنگ زده و آه ناله کرده،9 اردیبهشت هم با گاردین دوباره مصاحبه کرده و گفته کرونا گرفته و اگر نبرنش بیمارستان ممکنه بمیره.
هردوبار هم با یک خبرنگار بوده که قبلا هم از تاثیر تحریم ها بر مردم ایران نوشته بوده و گویا اشنایی نسبی هم با یزدانیار داره.
همسرش هم در مصاحبه ای گفته حتما امریکا قصد و قرض سیاسی دارد و میخوان با زندانی امریکایی در ایران معاوضه اش کنن
منصور غلامی (وزیر علوم) و مخصوصا جواد ظریف از شرایط او ابراز نگرانی کرده اند
آیا این آدم، یه شخص عادیه؟ چرا انقدر برای ج.ا اهمیت داره؟ چرا غلامی و ظریف حمایتش کردن؟ چی شد که BBC و خبرگزاری های رسمی داخلی انقدر فعالن؟ چرا نایاک یک پادکست درموردش ساخته و یک بیانه هم براش صادر کرده؟

چرا تنها شش روز بعد از ورودش به آمریکا به اوهایو و دانشگاه CWRU برای شروع همکاری میره و به سفارت امریکا چیزی نمیگه؟ با اینکه رشته و فعالیتش مشخصا مشکوک و حساس بوده؟ چرا بین این همه وکلا با شرایط متفاوت، از یزدانیار کمک گرفته؟ چرا جای راه حل قانونی رفته سراغ پروپوگاندا تبلیغات؟
چرا یکجا گفته نمونه ازمایشگاهی میخواستن براش از ایران بفرستن و ایشون گفته نفرستین و یکجای دیگه گفتن نمونه از ایران اورده و دوباره از امریکا برگردونده؟ چرا انقدر دادگاه باهاش راه اومده و حتی انگار طرفدارش بوده؟
آیا این نگرانی از ممنوعیت سفر جز این نیست که راه نفوذ بچه شیعه ها گرفته شده؟ آیا این آدم و زمینه کاریش، به فعالیت موشکی و برنامه های ج ا برای استفاده از دانش امریکایی در این کار، ربطی نداره؟