با آنکه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از کشف و ثبت واکسن کرونا در کشورش و تزریق آن به دخترش خبر داده است، اما ظاهراً محافل علمی و بهداشتی و سیاسی جهان آن را خیلی جدی نگرفتهاند!
حالا فرض کنیم که چنین خبری را رهبر کشورهایی مانند نروژ، سوئد، سوئیس، بلژیک، آلمان، دانمارک، فرانسه، بریتانیا، آمریکا، کانادا، ژاپن یا حتی استرالیا اعلام کرده بود! در آن صورت، کشف واکسن کرونا به عنوان یک “واقعیت” مورد تأیید قرار میگرفت و خوشبینی نسبت به ریشه کردن کردن این ویروس، جای خود را به تردید و دودلی و یأس میداد.
چرا چنین تفاوتی؟ پاسخ واضح است. پوتین بر کشوری حکم میراند که نظام سیاسی حاکم بر آن، سازوکاری برای راستیآزمایی ادعاهای رهبران آن و پاسخگویی آنان در برابر افکار عمومی و یا نهادهای دمکراتیک تعریف نکرده است. بنابراین پوتین هر ادعایی را میتواند بدون تحمل هرگونه هزینۀ سیاسی مطرح کند. ادعاهای بدون هزینه هم معمولاً از نگاه دیگران گزافهاند و هر چند که ممکن است در مواردی هم درست باشند، اما به طور کلی قبل اعتماد و اعتنا نیستند.
در مقابل، شاید برخی از رهبران کشورهایی که در بالا از آنان نام برده شد به لحاظ ویژگیهای شخصی چندان برتر از پوتین نباشند، اما هر ادعای آنان در مورد دستاوردهای عینی و قابل سنجش، از سوی رسانهها، سازمانهای مدنی و تخصصی و نهادهای دمکراتیک به راحتی قابل راستیآزمایی است و در صورت گزاف بودن آن، تا مرحلۀ برکناری از مقام خود برای آنان هزینهزا خواهد بود. همین مکانیسمِ راستیآزمایی و پاسخگویی اعتماد به ادعاهای آنان را هم بیشتر میکند.