گزارشی از فساد، سرکوب و جنایت یکی از عناصر سرکوبگر سازمان زندانها
بی گمان برای شناخت فاشیسم دینی حاکم بر ایران، باید مولفه ها و پارامترهای دقیقی را در یک رابطه ارگانیک و متقابل مورد پژوهش و واکاوی قرار داد. دستگاه سرکوب دیکتاتوری ولایت فقیه هم یکی از اصلی ترین مولفه هایی است که نباید به هیچ عنوان از آن غافل شد.
یکی از بخشهای اصلی این دستگاه عظیم و جنایت کار، سازمان زندانها و زندانهای کشور است. ماشین سرکوب آکنده از ظلم و جنایت، تبعیض و افراد فاسد و پست فطرت که همچون عوامل و محرکه های حرکت و تداوم این ماشین سرکوب عمل می کنند.
بی گمان زندان اوین یکی از اصلی ترین و مخوف ترین زندانهای کشور در تهران است. به واسطه حضور دستگاههای امنیتی وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات و اطلاعات سپاه، قوه قضاییه و …، ساخت و بافت این زندان و تعداد بالای زندانیان محبوس در آن، بالطبع شماری از اصلی ترین عناصر سرکوب وابسته به نظام در این زندان در حال جنایت و چپاول هستند.
یکی از این عوامل سرکوب و جنایت، شخص فاسدی بنام «وحید حیدرپور» است.
حیدرپور، رئیس اندرزگاه ۴ زندان اوین است. اندرزگاه ۴ ویترین این زندان است که تمام بازدیدها و شوهای اجرا شده توسط سازمان زندانها برای مقامات قوه قضاییه و سایر بازدیدکنندگان در این اندرزگاه اجرا می شود.
به دلیل وجود زندانیان مالی دانه درشت در این اندرزگاه و دریافت پولهای کلان از این زندانیان توسط عوامل زندان و شخص حیدرپور، اندرزگاه ۴ از ظاهری خوش آب و رنگ تر از سایر اندرزگاههای این زندان برخوردار است.
حیدرپور، در ازای دریافت مبالغ کلان، زدوبندها و معاملات اقلام ممنوعه داخل زندان را به برخی زندانیان واگذار کرده است. مواردی که لزوم ممنوع شدن آن نیست. ولی برای منعفت خودش، آنها را ممنوع کرده و مبالغ بسیار بالایی از زندانیانی که چاره ای جز خرید آن ندارند، دریافت می کند. از جمله فندک، قاشق استیل تا ۲۰۰ هزار تومان، چاقو تا ۳۰۰ هزار تومان، لیوان بلور تا ۲۰۰ هزار تومان، کفش ورزشی تا ۲ میلیون تومان و … نمونه هایی از اقلام ممنوعه ای است که زیر نظر این دزد جانی به اندرزگاه ۴ وارد می شوند.
حیدرپور، برای حفظ منصب خودش و درآمد کلان ناشی از آن روابط نزدیکی را با نمایندگان وزارت اطلاعات به نامهای «دولتی» و «نعمتی» برقرار کرده تا جایی که برای جزیی ترین و کوچکترین تصمیم گیریها برای زندانیان سیاسی محبوس در این اندرزگاه، از این دو مشاوره می گیرد.
وی با دادن امتیازات جزئی به برخی از زندانیان که غالبا سابقه وابستگی به حکومت را دارند و هم اکنون قربانی شده اند، فضای خفقان آوری را در این اندرزگاه حاکم نموده است. به طوری که خبرچینی از سایر زندانیان برای شخص وی و نزدیک شدن به او، بسیار با اهمیت است.
وی با پول زندانیان برای خود و نزدیکانش باشگاه اختصاصی بدنسازی راه انداخته و از زندانیان بعنوان منشی، آبدارچی، نظافتچی برای دفترش استفاده می نماید.
فروش قرصهای آرام بخش سنگین، قرصهای اعتیادآور بی ۲ زیر نظر حیدرپور، به یک کسب و کار پررونق در اندرزگاه ۴ تبدیل شده است.
آنقدر معاملات و زدوبندهای این اندرزگاه مشغله های فراوانی برای وی ایجاد کرده که او را از پیگیری کوچکترین کارهای زندانیان و حل مشکلات پیش پاافتاده محبوسین در این اندرزگاه عاجز نموده است. بطوری که صدور یک کارت تلفن برای زندانیان و ارتباط زندانی با خانواده و دوستان خویش دستکم یک ماه به درازا می کشد.
حیدرپور، تنها نمونه ای از نیروهای فاسدی نیست که در زندان اوین در هر بخش و قسمتی از آن لانه کرده اند و خون زندانیان را در شیشه می کنند.
او نمونه ای از فساد سیستماتیک در سازمان زندانها و سیستم قضایی حاکمیتی است که تاروپودش با ظلم و فساد و تجاوز به حقوق مردم تنیده شده است.