شوکت «پدر آسمانی» و ذلت «الله اسلامی»

عباراتی که در زیر با هم مرور می‌کنیم، برگردان فارسی «دعای ربانی»، یعنی معروف‌ترین دعای مسیحیت است که روزانه میلیون‌ها مؤمن مسیحی در سراسر جهان آن را به زبان‌های گوناگون می‌خوانند. طبعا بسیاری از ما این دعا را بویژه از طریق فیلم‌های آمریکایی می‌شناسیم که گاهی خانواده‌ها را بر سر میز غذا و هنگام خواندن همین دعا نشان می‌دهند:

ای پدر ما که در آسمانی

نام تو مقدس باد

ملکوت‌ تو فرارسد

اراده‌ی تو انجام پذیرد، هم در آسمان و هم در زمین.

نان روزانه‌ی ما را امروز ارزانی ‌دار

و گناهمان را ببخش، همانگونه که ما نیز کسانی را می‌بخشیم که به ما بدی کردند

و مگذار دچار وسوسه شویم، بلکه ما را از بدی رهایی بخش

زیرا ملکوت و قدرت و شکوهمندی تا ابد از آن توست.

آمین

حالا در زیر «اذان» را با هم مرور می‌کنیم. گفتنی است که مسلمانان دعاهای زیادی دارند و من «اذان» را از آن جهت برگزیدم، چون مقدمه‌‌ی نماز و در واقع فراخوانی به نیایش روزانه‌ی مسلمانان است و تقریبا همان جایگاهی را دارد که «دعای ربانی» در زندگی روزانه‌ی مسیحیان دارد. برگردان فارسی «اذان» چنین است:

خدا بزرگ‌تر است (چهار مرتبه)

گواهی می‌دهم که جز الله خدایی نیست (دو مرتبه)

گواهی می‌دهم که محمد فرستاده‌ی خداست (دو مرتبه)

گواهی می‌دهم که علی ولی خداست این توسط شیعیان جعل شده است

بشتاب به سوی نماز (دو مرتبه)

بشتاب به سوی رستگاری (دو مرتبه)

بشتاب به سوی کار نیک یعنی نماز خواندن

خدا بزرگ‌تر است (دو مرتبه)

جز الله خدایی نیست (دو مرتبه)

بدوا این را بگویم که من شخصا به هیچ خدایی باور ندارم و معتقدم که مرگ یعنی پایان زندگی آدمی و پدیده‌ی مرگ در طبیعت همه‌ی موجودات زنده است. بنابراین وعده‌های «آنجهانی» ادیان همه دروغ محض است. به باور من، همه‌ی ادیان بدون استثناء محصول «نابالغی روحی» آدمیان و جلوه‌ای از «کودک ماندن» آنان هستند. من همچنین معتقدم که همه‌ی ادیان در تاریخ بشریت منشاء جنگ‌ها و خونریزی‌ها و آسیب‌های جانی و مادی و معنوی بزرگی بوده‌اند و اگر گاهی اینجا و آنجا فایده‌ی اندکی هم رسانده باشند، با میزان زیان‌ها و خسارت‌هایی که به بشریت وارد کرده‌اند، اصلا قابل مقایسه نیست. بنابراین من به هیچ دینی سمپاتی ندارم.

اما به عنوان انسانی غیردینی اخیرا بطور تصادفی و هنگام تماشای فیلمی به فکر مقایسه‌ی «دعای ربانی» و «اذان» افتادم که بیشترین کاربرد روزانه را در میان مومنان مسیحی و مسلمان دارند. و دیدم که آنها نه تنها از نظر شکل و ادبیات، بلکه محتوا و چشم‌انداز نیز اختلاف فاحشی با هم دارند. دعای ربانی مسیحیت، زبان و ادبیاتی شاعرانه و الفاظی فاخر و وزین دارد. عبارات آن با هم در پیوندی محکم هستند و از انسجام برخوردارند. می‌توان گفت که بسیاری از آموزه‌های مسیحیت اعم از «ملکوت آسمانی»، «دین بخشش» و «پرهیزکاری» به صورتی فشرده در همین چند عبارت گنجانده شده و آن را گویا و استوار می‌کند. اما «اذان» در مقایسه با آن کاملا فقیر و سطحی است و به «مشق شب» برای یک مشت شاگرد خنگ و کودن «اکابری» می‌ماند. هر جمله‌ای بطور ملال‌آور دو یا چند بار تکرار می‌شود تا لابد خوب قابل فهم و «ملکه‌ی ذهن» مخاطبانش شود. در واقع جملاتی مکرر مانند میخ با چکش به جمجمه‌ی مخاطب کوبیده می‌شوند تا بلکه فرو روند!

البته جای تعجب هم نیست. مسیحیت اگر هم در حاشیه‌ی امپراتوری روم پدید آمده، با این همه دینی شهری بوده و مخاطبان آن هم شهرنشینان بوده‌اند. اما اسلام دین اقوام بیابانگرد و بی‌فرهنگی بوده که از فرهنگ شهری چیزی نمی‌دانسته‌اند و بعدها هم شهر برای آنان فقط از منظر قدرت سیاسی اهمیت پیدا کرده است. بنابراین ساختار سطحی و عقب‌مانده و به اصطلاح «اکابری» اذان جای تعجب ندارد. تازه نباید فراموش کرد که مسلمانان قرآن را «معجزه‌ی محمد» می‌دانند و معتقدند هیچکس نمی‌تواند کتابی مانند آن بیاورد. البته از جماعتی که اصلا نمی‌دانسته کتاب یعنی چه و اهل مطالعه نبوده‌، چنین ادعایی عجیب نیست. سپاه صدر اسلام هر جا می‌رفته کتابخانه‌ها را آتش می‌زده، چون تصور می‌کرده همه‌ی سخنان مهم در قرآن آمده است و اصلا به هیچ کتابی نیاز نیست!

اما اگر دوباره به مقایسه‌ی بالا بازگردیم، باید گفت که کل «اذان» را می‌توان در دو جمله خلاصه کرد: یکی اینکه: خدای واحد بزرگ‌ است و محمد فرستاده‌ی اوست؛ و دیگر اینکه: برخیز و نماز بخوان که بهترین کار است. اصولا در اسلام «دعوت به کار نیک» همواره یعنی «دعوت به مسلمانی». پیام اسلام این نبوده که «مهم انسان بودن است و نه مسلمان بودن»، بلکه پیام اسلام همواره این بوده که «مسلمان باش و هر کار خواستی بکن»! اما ما در همین «دعای ربانی» که از قرار معلوم سخن خود عیسی بوده و از «موعظه‌ی کوه» او برگرفته شده، می‌بینیم که وقتی انسان مسیحی از پدر آسمانی‌اش طلب بخشش گناه می‌کند، همزمان یادآور می‌شود که خودش نیز گناه کسانی را بخشیده که به او بدی کرده‌اند. در واقع «دین بخشش» در همین عبارت کوتاه متجلی و وظیفه‌ای روزمره را به مومن مسیحی یادآور می‌شود.

اما تفاوت دیگری که من در مقایسه میان دعای ربانی و اذان می‌بینم، از تفاوت نخست، یعنی تفاوت میان فرم و ادبیات هم مهم‌تر و تفاوتی محتوایی است. و آن استنباطی است که این دو دعا در ذهن مخاطب از الوهیت یا «خداوندی» خدای مسیحی و اسلام ایجاد می‌کنند. «پدر آسمانی» مسیحیت خدایی است با جلال و وقار. نگاه مومن مسیحی به او درست از همین زاویه است و در برابر او با «جذبه» و گونه‌ای «مسحورشدگی» همراه است. به همین دلیل مومن مسیحی نام پدر آسمانی خود را مقدس می‌دارد و ملکوت او را جاودانی. در واقع رابطه‌ی او با خدایش همان‌گونه است که باید باشد، یعنی با دعای خود عظمت و اقتدار او را می‌ستاید و خاضعانه از او چیزی می‌طلبد.

اما بر عکس در «اذان» ما با «الله» یعنی خدایی روبرو هستیم که گویی اوست که از بندگانش «التماس دعا» دارد! به نظر می‌آید که این خدا از آنجا که عقده‌ی خودکم بینی دارد، به بندگانش تکلیف کرده است که هر روز مرتب چند بار و هر بار چند مرتبه «بزرگی» او را تاکید کنند و برای اینکه شک و شبهه‌ای ایجاد نشود گواهی ‌دهند که محمد فرستاده‌‌ی اوست! یعنی هم «الله» و هم «فرستاده‌اش» به غایت حقیر و درمانده‌اند! البته پیام واقعی و اصلی اسلام نیز جز «تسلیم» چیزی نبوده است. اما به نظر می‌رسد که در اسلام مناسبت «خدا و بنده» واژگون شده است. خدای اسلام هر اندازه قهار و خوفناک هم باشد، دارای اقتدار معنوی و فرهمندی ذاتی نیست و ناچار است با احکامی معین بطور روزمره آن را از بندگانش گدایی ‌کند!