«برادر سیدرضا فلاح! بله، این اسم مستعار شما است. ما در این مملکت دست سربازان گمنامی را که برای امنیت مردم تلاش کنند، میبوسیم؛ مخصوصاً اگر قصد ورود به حوزههای دیگر، از جمله فرهنگ را نداشته باشند. آیا سربازیِ گمنام امام زمان باعث خجالت شما بوده که آن را در سوابق خود ننوشتید و از نمایندگان مجلس پنهان میکنید؟»
این جملات «سیداحسان قاضیزاده هاشمی»، نماینده مردم فریمان در مجلس دهم شورای اسلامی خطاب به «سیدرضا صالحی امیری» است. سیداحسان قاضیزاده هاشمی برادر «سید حسن قاضیزاده هاشمی»، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت حسن روحانی است که در مجلس دهم در مخالفت با وزارت صالحی امیری سخنرانی کرد.
یازدهم آبان ماه سال ۹۵، وقتی صالحی امیری قرار بود بهجای «علی جنتی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بنشیند و از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد بگیرد، یکی از مهمترین مخالفانش قاضیزاده هاشمی بود. او بهصراحت از چهره اطلاعاتی و امنیتی صالحی امیری پرده برداشت و در بخشی از سخنانش گفت: «آیا اینکه زمانی سرباز گمنام امام زمان بودید را از قلم انداختید یا خیال کردید نمایندگان مردم حواسشان نیست؟ اگر از نمایندگان مردم رأی اعتماد گرفتید، در مواجهه با هنرمندان سرزمینم چه کسی خواهید بود؟ سیدرضا صالحی امیری یا سیدرضا فلاح؟»
اما نخستین بار برادر وزیر بهداشت در مجلس دهم نبود که چهره امنیتی صالحی امیری را عیان کرده بود؛ سه سال قبلتر، در تابستان سال ۱۳۹۲، وقتی حسن روحانی، رییس جمهوری جدید صالحی امیری را بهعنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان معرفی کرد، بخشهایی از ماهیت امنیتی او در رسانهها رو شد.
۱۸ مردادماه سال ۹۲، شبکه ماهواره ای «صدای آمریکا» در برنامه ای در گزارشی به بررسی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نزدیک به دولت «محمد خاتمی» و سپس حسن روحانی پرداخت و مدعی شد که «علی ربیعی» یکی از مهمترین عناصر اطلاعاتی دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است.
علی ربیعی، وزیر کنونی کار دولت حسن روحانی است که در آن زمان با نام مستعار«عباد» در وزارت اطلاعات بهعنوان مشاور «علی یونسی»، وزیر اطلاعات دولت اصلاحات فعالیت میکرد. در همین گزارش، از رضا صالحی امیری با نام مستعار سیدرضا فلاح در نقش دست راست علی ربیعی نام برده شد.
در اطلاعاتی که پیرامون شکنجهها و حتی بازپرسیهایی که منجر به کشته شدن افراد تحت شکنجه به دست عباد و سیدرضا فلاح انجام می شد، تردیدهایی وجود داشت. اما مهمترین و شاید قابل استنادترین اطلاعات، به ادعاهای «عبدالله شهبازی»، مورخ منتسب به حکومت در مورد عباد یا همان علی ربیعی برمیگردد. شهبازی از قول عباد بهعنوان یکی از چهرههای اطلاعاتی نزدیک به دولت خاتمی نقل کرده بود که وقتی در آذربایجان تعدادی از اعضای یک باند را دستگیر کردند، آن ها را در تابوت خواباندند، درهای تابوت را میخ کوبیدند و بعد از راه آستارا به تهران فرستادند. تمامی بازداشتشدگان در راه براثر خفگی کشته شده بودند.
در همان روزها، سیدرضا فلاح یا همان سیدرضا صالحی امیری، دستیار ویژه عباد در وزارت اطلاعات بود. مواردی از همراهی سیدرضا فلاح در بازجوییهای عاملان قتلهای زنجیرهای به گوش میرسد؛ بازجوییهایی که بخش عمدهای از آن ها را «عباد» برعهده داشت. افزون بر این، از حضور پررنگ او در آذربایجان و کردستان در دهه ۶۰ خورشیدی بهعنوان نیروی شناسایی هم جسته و گریخته شنیده شده است. اما مهمترین نکته در مورد صالحی امیری این است که احسان قاضیزاده هاشمی به صراحت او را «سرهنگ» نامیده بود.
نماینده مجلس در مخالفت با صالحی امیری برای تصدی پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بود: «رییسجمهوری که از سرهنگ بودن تبری میجست، حالا سرهنگی را برای حوزه فرهنگ انتخاب و معرفی میکند.»
اما نام صالحی امیری از زمانی مورد توجه قرار گرفت که «مسعود سلطانی فر» در ۲۴ مردادماه سال ۹۲ از مجلس شورای اسلامی برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان رأی اعتماد نگرفت. سه روز بعد(یک شنبه) حسن روحانی برای صالحی امیری حکم سرپرستی وزارت ورزش را صادر کرد. اما روز یازدهم آبان ماه همان سال، مجلس به صالحی امیری هم چراغ سبز نشان نداد.
با این حال، صالحی امیری مهندس وزارت خانه ای بود که وزارت آن به دست «محمود گودرزی» افتاد. صالحی امیری تقریباً تمامی پستهای وزارت ورزش و جوانان را از قبل چیده بود؛ «مازیار ناظمی» با حکم او، روابط عمومی وزارت خانه را در دست گرفت، «نصرالله سجادی» را در پست معاون قهرمانی وزارت گمارد و تا آخرین روزی که محمود گودرزی بر مسند وزارت ورزش بود، به مهمترین معاون خود دست نزد.
صالحی امیری دو بار به مجلس رفت؛ بار اول در نقش وزیر ورزش رأی نیاورد. «شهلا بیات»، نماینده ساوه بهعنوان یکی از مخالفان او گفته بود: «در برنامه شما چیزی جز کلیگویی ندیدم. شما کم ترین شناختی از مقوله ورزش ندارید.»
بار دوم اما با کسب ۱۸۰ رأی موافق از بین ۲۷۵ رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران، بهعنوان دوازدهمین وزیر ارشاد پشت میز این وزارتخانه در بهارستان نشست. هرچند که بهصورت علنی از چهره اطلاعاتی و امنیتی او هم رونمایی شد.
حالا چیدمان ورزش ایران بهصورت کامل در ید قدرت دو مدیری قرارگرفته است که در ابتدای دولت قبل، از سوی مجلس رأی اعتماد نگرفتند؛ مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان شده و رضا صالحی امیری هم به میز ریاست «کمیته بینالمللی المپیک» تکیه زده است.
کمیته ملی المپیک بر اساس منشور «کمیته جهانی المپیک» (IOC)، بالاترین نهاد رسمی ورزشی هر کشور شناخته میشود. کمیته بینالمللی المپیک و بالطبع فدراسیونهای جهانی هرگز وزارت ورزش یا سازمانهای ورزشی دولتی کشورها را به رسمیت نمیشناسند. دلیل آن به بند چهارم اساسنامه کمیته جهانی المپیک برمیگردد که بهصورت روشن تاکید کرده است ورزش از مداخلههای سیاسی جدا است. کمیته ملی المپیک وظیفه آمادهسازی تمامی تیمها و ورزشکاران المپیکی هر کشور و اعزام آن ها به رقابتهای انتخابی و نهایی المپیک را برعهده دارد.
سیدرضا صالحی امیری یا همان برادر سیدرضا فلاح از روز دوشنبه ریاست بر مهم ترین نهاد ورزشی ایران، یعنی کمیته ملی المپیک را به دست آورد. مهندسی دولت و وزارت ورزش برای به قدرت رسیدن صالحی امیری از اواخر آبان ماه آغاز شد.
میتوان امروز سؤالی که نماینده مردم فریمان در مجلس از صالحی امیری برای حضورش در وزارت ارشاد پرسیده بود را دوباره تکرار کرد: آیا در ورزش ایران یک صالحی امیری ریاست خواهد کرد یا باید منتظر حکومت سیدرضا فلاح بود؟
پدرام قائمی- شهروندخبرنگار