سهیل عربی، در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد. او میبایست ضمن گذراندن هفت سال و نیم زندان، برای حذف مجازات اعدام و اثبات ندامت خود، باید ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهبشناسی و رفع شبهات دینی بخواند. در مرحله دوم باید از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند. او همچنین در تماس با مؤسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی باید پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند. او همچنین باید مقالهای با موضوع دین یا مذهبشناسی تهیه و برای نوشتن آن به ۵ تا ۱۰ کتاب رجوع کند. او باید طی دو سال و هر سه ماه یک بار گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا پس از اثبات پشیمانی اش برای دادگاه و تغییر در رفتارش از مجازات اعدام نجات یابد. «خبرگذاری هرانا_۵ مهر ۹۴».
سهیل عربی بر مبنای مطالبی که در فیسبوک شخصی اش به اشتراک گذاشته بود به سب النبی(دشنام به پیامبر) متهم شده است و حکم اعدام وی آذر ماه سال گذشته به اتهام سب النبی در فضای مجازی در دیوان عالی کشور به تایید رسید و وی در خطر اجرای حکم اعدام قرار گرفت ولی تلاش وکلا برای اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور، موثر واقع شد و با نقض حکم از سوی شعبه ۳۴، وی از زیر تیغ اعدام خارج شد.
حکم اعدام سهیل عربی درحالی صادر شده بود که هرگاه متهم به سب ادعا کند که اظهارات وی از روی اکراه -غفلت- سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده، سب النبی محسوب نمیشود.
این زندانی هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین در انتظار نتیجه نهایی دادگاه مشغول تحمل زندان است.
سالهاست درباره وضعیت سهیل عربی اطلاع رسانی می شود، اما رژیم جمهوری اسلامی همچنان به جنایت علیه او، همسرش نسرین نعیمی، مادر همسرش، و کودک خردسالش روژان، ادامه می دهد. بد نیست متن یکی از نامه های سهیل عربی را، که دو سال قبل و پیش از آغاز اعتصاب غذا در زندان اوین نوشته، و خبرگزاری هرانا منتشر کرده را مجددا بخوانیم و به حال خود گریه کنیم که ۴۰ سال پیش از این، خود را گرفتار حکومت مذهبی کردیم:
“آیینه بشکستید هزاران تکه شد اما…؛تلفن ها شنود میشود، اکانت ها هک، خانواده تهدید میشود، نسترن بازجویی و محکوم…؛ دست از شکنجه و آزار معشوقم بردارید، همه اش تقصیر من است آری تقصیر من؛ مجرم اصلی من هستم، جرم من عکاسی ست یعنی انعکاس آیینه وار بدون رتوش تصاویر. ببخشید من از رتوش بیزار بودم، تصویر شما را همانگونه که بود منعکس کردم و شما به جای شکستن خود، آیینه را بشکستید. اما آیینه هزاران تکه شد و همچنان در هر تکه اش عکس شما نمایان است. آخ دیدید! سهیل ها تکثیر میشوند؛ من سهیل عربی فریاد نسلی بودم که دیگر نمیخواست نسل سوخته بماند، نسلی که نه زندگی کرد که از مرگ بترسد و نه آزاد بود که از زندان هایتان هراس داشته باشد. چهار جشن تولدم را پشت میله های زندان گذراندم، دخترم چهار سال است که تمام خاطراتش با من در سالن ملاقات اوین است. تمام ظلم هایی که در حق من شد را بخشیدم اما هرگز نمیتوانم در برابر آزار های مضاعف و ناحقی که به خانواده ام میکنید سکوت کنم. اعتصاب غذا میکنم و خواسته ام تبرئه ی مادر همسرم و همسرم، عزیزترینم نسترن نعیمی ست. سهیل عربی/ زندان اوین” .
بعد از خواندن این نامه از خود بپرسیم که چرا در قرن بیست و یکم گرفتار حکومت مذهبی هستیم. بعد هم بپرسیم که چرا وقتی عده ای که خود را روشنفکر می نامند، دوباره حکومتی مذهبی با چاشنی اصلاح طلبی را، حتی امروز پس از ۴۰ سال حکومت اسلامی در ایران، بعنوان آلترناتیو مورد پسند وضع موجود، بنام ما اعلام می کنند، ما همچنان ساکتیم. و بعداز خود بپرسیم چگونه عده دیگری که خود را روشنفکر و برانداز رژیم جمهوری اسلامی در خارج کشور می نامند، حکومت اسلامی دیگری را توسط سازمان مجاهدین خلق، برای ما تدارک می بینند و بعنوان آلترناتیو ما به دنیا اعلام می کنند، و ما ساکت هستیم. حتی برخی سناتورهای آمریکایی و سخنگوی اسبق مجلس نمایندگان آمریکا یعنی آقای نوت گینگریچ، در حمایت از برنامه حکومت اسلامی سازمان مجاهدین خلق برای ایران، رهبر آن مریم رجوی را، جرج واشنگتن ایران خطاب می کند، و بازهم ما ساکتیم. واقعاً کی قرار است بطور جدی خواهان جدایی کامل حکومت و مذهب شویم، و دستکم از درخواست برای پایان دادن به حکومت مذهبی و برقراری حکومت سکولار در ایران، با امضای خود، حمایت کنیم، و به دنیا اعلام کنیم که هیچگونه حکومت مذهبی را، چه از نوع جمهوری اسلامی موجود در ایران، چه از نوع مورد پسند اصلاح طلبان اسلامی، و چه از نوع داعش شیعی سازمان مجاهدین خلق، نمی خواهیم و با صراحت به امثال نوت گینگریچ و سناتورهای آمریکایی بگوییم، برای ما آش تازه حکومت مذهبی دیگری را نپزند، که همین جمهوری اسلامی ۴۰ سال گذشته را که با همراهی امثال همین شخصیت های سیاسی بین المللی بر کشور ما مستولی شد، برای هفتاد پشت ما، بس است.