مجید توکلی
همبستگی نیاز به برنامه دارد و دورهمجمعشدن برای همبستگی کافی نیست. بحرانِ همبستگیِ نیروهای سیاسی آنچنان جدی است که هر دورهمجمعشدن و هر کنشِ مشترک (یا حتی مشابه) یک پیشرفت است. البته مشکل همبستگی حتی بیشتر از “برنامهنداشتن” است و نیروهای سیاسی “کارکردِ همبستگی” را نمیدانند.
همبستگی در وضعیت کنونی میتواند ۴شکل داشته باشد:
الف) یک جمعِ اجرایی (کوچک) باشد و مسئولیتها را تعیین و امور را اداره کند و هر تصمیمی جمعی باشد.
ب) یک جمعِ نظارتی باشد و فرد یا گروهی را برای دورهی کوتاه تعیین و مسئولیتها (شورای انتقالی/دولت در تبعید) را به آنها واگذار کند.
پ) صرفاً یک جمعِ میانجی از چهرههای ملی باشد که با دعوت از نیروهای سیاسی زمینهسازِ تشکیلِ شورای انتقالی، دولت در تبعید یا پارلمان در تبعید میشود.
ت) صرفاً یک جمعِ هماهنگکننده و همصدا (بزرگ) برای حمایت از اعتصاب عمومی و اعتراض سراسری باشد که فراخوان و کنشِ مشترک دارند.
در هر وضعیتی فقط برخی از این شکلهای همبستگی میتواند موفق شود و به نتیجه برسد. انتخاب هریک محدودیتها و الزاماتی را در پی دارد. اگر زمان مناسب برای همبستگی از دست نرفته باشد، اکنون برنامهداشتن و ویژگیِ اعضا (داخل/خارج، گستردگی، تنوع، توانمندی و جایگاهِ ملی)؛ مسائلِ اساسی است.
باید نوع همبستگی و کارکردش را بدانیم. باید سازوکارهای دموکراتیک و داخلی آن مشخص شود و پسازآن برنامههای اقدام برای تغییر سیاسی هم مشخص شود و تصویر روشنی از آینده، نقشها، مسئولیتها، آثار و پیامدها داده شود. همبستگی زمانی یک برنامهی پیروزی است که اندیشیده و برنامهدار باشد.
اگرچه حضورِ جدی و نمایشِ اراده اهمیت دارد، اما پیروزی به برنامه نیاز دارد.
اگرچه متناسب با نمایشِ مبارزه، توجه و حمایت ایجاد میشود، اما درنهایت کسی که فهم و دانشِ مناسب و برنامهی اندیشیده دارد؛ پیروز میشود.
پیروزی بیش از مبارزه است. پیروزی بیش از دیدهشدن و شنیدهشدن است.
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#IRGCterrorists
#MahsaAmini