هر روز که از بازتاب قتل عمد نوید بیگناه میگذرد، شاهدیم که ایرانزمین جامعهی بهشدت سیاسی شده است. برخلاف تلاش و دسیسه و استراتژی کارگزاران حکومتی که خواستند نسل جوان را به دام اعتیاد و پوچیگری و بیآیندگی سوق دهند، روند سیاسی شدن جامعهٔ ایران بیشتر و بیشتر میشود. فعالیتها و تحولاتی که طی سه ماه گذشته پیرامون «نه به اعدام» و «نه به جمهوری اسلامی» رخ داده است، خبر از مستعد بودن جامعه برای رقم زدن یک تحول بزرگ است.
دیکتاتوری دینیِ آخوندی آنچنان شریعتپناهی را با قدرتپرستی سیاسی آغشته است که بازتاب تنفرانگیز اجتماعی آن بدل به تعارضی آشتیناپذیر با کل حاکمیت و باورهای دینی وی شده است. در چنین رویکردی که دین، مبادی قدرت میشود، بهطور قانونمند عناصر و اجزای پیکرهٔ بانیان و والیان قدرت کنده و ریخته میشوند و از طرف دیگر جبههیی فراگیر و عمومی علیه حاکمیت قوام و دوام مییابد.
… اما اگر روزگاری دیوار نوشته های تودر توی اوین و زندانهای سراسر ایران را رمزگشایی کنیم. چه کتابهایی از عاطفهها، عشقها، خاطرهها، رازها و نیایشها که بر دیوارهای زندانهای ایرانزمین نقش شدهاند. این استعاره نیست؛ اکنون باور کن که دیوارها سخن میگویند…