در فراسوی اندیشه

در فراسوی اندیشه،ما سازندگان مکتبی نوینیم ،یا پویندگان راهی نوین؟ این یگانه سوال ره
پویندگان راستین حقیقت می باشد،آن کس که می اندیشد و به باوری راستین ره می یابد، به
راستی به این حقیقت اشراف میابد که او را هرگز مکتبی نخواهد بود ،چرا که او را سکونی
نیست ، آری پرسشگر جستجوگر را هرگز سکونی نیست، چرا که سکون و وقفه همان عدم
پویشگری است و همان به اندکی بسنده کردن ،هر زمان که مکتبی شکل گرفت ،من بدان
باورم که صاحبان مکاتب خستگان ره حقیقت و روشنگری هستند و همان بسنده کنندگان
راه،و سازندگان اصول اندیشیه،چرا که هراس ادامه پویش، آنان را به اصول رهنمون ساخته
وانان سازندگان اصول متکب باور خویش خواهند شد و باید و نبایدها در ارزش ها و
اندیشیدن از باور اینان شکل میگیرد و قانون مند خواهد شد ،و آن کس که مبلغ و سازنده
مکتبی است به باید و نبایدهای مکتب عمل کرده و تنها انتظار امدن رهروان مکتب خویش را
دارد،من اندیشه راستین را فارق از هر سکون و مکتبی و پیروانی میدانم ،مکتبی که همواره
پویا است ،و در نفی سکون، هرگز آن را باید و نبایدی نیست و نفی باید و نباید نفی هنجار
نامیده میشود و مکتبی را که هنجاری نیست قداستی ندارد و انچه را که قداستی نیست
تعصبی نیست و آنجا که تعصب کنار نهاده شد همواره پرسشی نوین پرسیده خواهد
شد،پرسشی که هرگز از هنجار و تعصب شکل نخواهد گرفت وبه پویندگی و جستجوگری در
این ره نوین می انجامد
(بهداد فردوس(نام مستعار