دیشب دستهای ملت ایران رو به آسمان شفای علی انصاریان بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس را از مجهولی به نام «الله» طلب میکرد. فضای مجازی پر بود از اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ و صدها دعای عربی دیگر که ملت دربند ایران حتی معنایشان را نمیدانستند اما باز میخواندند و مینوشتند و شفای علی را به خاطر مادرش از الله طلب میکردند، اما نتیجه چه شد؟ صبح خبر آمد که علی انصاریان هم همانند مهرداد میناوند تسلیم «کرونا» و حماقت و جهالت «علی خامنه ای» شد.
خبر ناراحت کننده است، اما من نمیخواهم از تسلیت و شکسته شدن دل مادر علی و جوانی مهرداد میناوند چیزی بنویسم، من امشب میخواهم از جهلی بنویسم که ۱۴۰۰ سال است ما را رها نمیکند. من امشب میخواهم از خودفریبی و سکوت مردمی بنویسم که نمیخواهند قبول کنند مشکل اصلی از خودشان است و تا خود را تغییر ندهند، هیچ چیز در این سرزمین ماتم زده و نفرین شده تغییر نخواهد کرد.
دیروز کمی خبرهای مثبت از بهبود وضعیت علی انصاریان به گوش رسید، پس از این شایعه دکترهای طب سنتی که فکر میکردند علی انصاریان به هوش می آید در بیمارستان حاضر شدند تا این پیروزی را به نام خود ثبت کنند؛ در همان حال بسیج ورزشکاری که نمیدانم دقیقا کدام صیغه از حرام زادگی بسیج است هم پیام داد که ملت دست به دعا بردارند؛ درست در همین لحظاتی که صفحات وب فارسی تبدیل به هیئت های عزاداری و نذر و نیاز الکتریکی شده بود، هر کدام از این سلبریدی های ۲ زاری حکومتی با گذاشتن عکسی از علی انصاریان، مردم را به دعا دعوت میکردند و این خرافه زدگان خیال میکردند لابد «الله» معجزه میکند و علی انصاریان به عشق مادرش زنده میشود، چون محال است خدا دعای ۸۰ میلیون ایرانی را ببیند و دلش به رحم نیاید! اما خب، در کمال تعجب دیدیم که دعای ۸۰ میلیون ایرانی در برابر حقیقت های علم پزشکی رنگ باخت و الله مسلمانان بیش از پیش رسوا شد. اگر این مسلمانان بگویند همه چیز دست خداست، پس چه خدای بی رحمی، اگر هم که خدای اینها برای ۸۰ میلیون برده ایرانی پشیزی ارزش قائل نیست، چه ملت ساده دلی که دل به چنین خدایی بسته اند!
دیشب در میان چس ناله های امت جوگیر و ملت خرافاتی، من به جای علی انصاریان به جانباختگان کشتار آبان ماه فکر میکردم که حتی خانواده هایشان حق عزاداری نداشتند. دیشب من به جای علی انصاریان به کارتن خوابها وکارگران و کارمندان فلاکت زده ای می اندیشیدم که هیچ «رسانه ای» ندارند و وقتی هم که «کرونا» میگیرند و میمیرند و زن و بچه این افراد آواره و درمانده میشوند، هیچ کس خبری از آنها ندارد و مرگ و زندگیشان برای قشر متوسط و رانت خوار اصلا مهم نیست.
دیشب من تمام مدت به حرف یکی از کاربران سابق بالاترین به نام «X » فکر میکردم که میگفت برای اعلام مرگ «ندا» و «سهراب» و «امیر» متعلق به قشر متوسط همه بسیج شدند و اطلاع رسانی کردند و همه از کوچکترین اطلاعات زندگی این جانباختگان جنبش سبز شهری باخبر بودند، اما هیچکس اسم جانباختگان دی ماه ۹۶ را نمیدانست، چون تهرانی نبودند، چون «خوشگل» و «خوشتیپ» نبودند، چون «لباس لری» بر تن داشتند و…
**دیشب تمام جانم میسوخت، از طرفی دلم برای مادر علی انصاریان می سوخت و از طرفی دیگر به قربانیانی فکر میکردم که هیچکس آنها را نمیشناسد و به دلیل بی لیاقتی حکومت حرامیان حمهوری اسلامی و جهالت و لجاجت رهبر عوضی شیعیان_ به سبب دستور برای عدم ورود واکسن از آمریکا و انگلیس_ در بی خبری و سکوت جان میدهند و هیچکس هم نمیداند چه بر سر خانواده های این جانباختگان می آید.
آیا این بسیج خبری و شوی امن یجیب را تا به کنون برای قهرمانانی چو «نوید افکاری» دیده بودید؟ آیا یکی از این سلبریدی های معروف و دو زاری از جنس گلزار و حیایی و …جرات دارند برای مادر «نوید افکاری» آرزوی صبر کنند و از حکومت حرام زاده جمهوری اسلامی بخواهند که «برادران افکاری» را به خاطر مادرش آزاد کنند!؟
مشکل ما فقط حکومت نیست، مشکل ما طبقه متوسط و پایتخت نشین و رانت خواری است که دست در دست حکومت دارد و در انتخابات ها «رای» میدهد و در مهندسی افکار عمومی، به حکومت کمک میکند. طبقه ای که برای پس گرفتن «رای» خویش جان داد وکهریزک رفت اما وقتی خزر را پوتین مفت از ایران گرفت، ساکت شد و هیچ حرفی نزد. طبقه ای که غرق در مواد مخدر و سکس و باغ نشینی و بورس بازی، صبح تا شب کارش دلالی است و آخر شب هم از محصولات فرهنگی سازمان «اوج» سپاه تغذیه میکند و همه فکر و ذکرش این است که «مانلی» سریال آقازاده فیلم بعدی اش کی بیرون می آید!
تا پیش از کرونا بزرگترین قربانیان ظلم حکومت طبقه کارگر و مستضعف «دیروز» بود، اما به برکت کرونا قشر متوسط هم صابون جهالت و حماقت نظام به تنش خورد و اکنون متوجه شده است شتر جمهوری اسلامی بالاخره یک روز در خانه آنها هم خواهد نشست. مهرداد و علی انصاریان و تمام هنرپیشه هایی که در این مدت جان باختند، ذره ای از دریای جانباختگان کرونا هستند، اما چرا افکار عمومی درگیر آنها شد،چون همه آنها را میشناختند و تمام صفحات شبکه های اجتماعی هم متحد به وضعیت این عزیزان پرداختند، پس بیایید اکنون با این تجربه ای که کسب کردید، این اتحاد را برای آزادی «برادران افکاری» نیز بکار ببرید. بگذارید همه ایران بدانند که مادر مظلوم نوید افکاری را پس از کشتن نوید و زندانی کردن ۲ پسر دیگرش، تهدید به مرگ ونیستی کرده اند! بیایید به جای دست به دعا شدن، دست به دست هم دهیم و این جرثومه تباهی را به زباله دان تاریخ پرتاب کنیم!
طبقه متوسط رانت خوار و دلار فروش و عاشق سکس گروپ و لاین باز بداند، کرونا زنگ خطری بود برای همه آنهایی که فکر میکردند وضع ما که بد نیست، گور بابای بقیه!
جمهوری اسلامی و رهبر دیوانه اش قاتل مهرداد میناوند و علی انصاریان به صورت غیر مستقیم هستند اما همین جمهوری حرامیان نوید افکاری را با طناب دار و ۱۵۰۰ تن از مردمان فقیر این سرزمین را در آبان ۹۸ با شلیک مستقیم دوشکا و پهپاد به قتل رساند. همین جمهوری حرامیان بی وطن هواپیمای خارج نشینان را با موشک های روسی پودر کرد. همین جمهوری اسلامی در دی ماه ۹۶ و خرداد ۸۸ و تیر ۷۸ و تابستان ۶۷ ، هزاران هزار ایرانی را به قتل رساند و همین جمهوری جنایت از همان آغاز پیروزی اهریمنی اش در ۲۲ بهمن ۵۷ جهالت، هزاران ایرانی را تیرباران کرد و صدها هزار نفر را در جنگ ایران و عراق از میان برد و میلیون ها نفر را آواره و پناهنده دیگر کشورها کرد.
قشر متوسط تا پیش از سقوط هواپیمای اوکراینی و قتل عام کرونا، هیچوقت در برابر جنایت های رژیم واکنشی که فراگیر باشد، نشان نداده است، امیدواریم با تلنگر کرونا، این قشر هم بیدار شود و به جای صف بستن برای رای دادن به دلقک هایی چو خاتمی و روحانی، در صف شرافت و میهن پرستی حضور پیدا کند و پا به پای کارگران وکشاورزان_ رو به میهن، پشت به دشمن_ شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را سر دهد!
به جای تسلیت و نفرین بر تاریکی، بیدار شویم، بلند شویم و قبول کنیم ایران اشغال شده است و رهایی ایران نه با نافرمانی مدنی، بلکه تنها و تنها با جنگ و فداکاری به دست خواهد آمد. ایران را باید پس بگیریم و این پس گرفتن زمانی حاصل میشود که همه اقشار جامعه دست در دست هم، در برابر ضحاک زمان قیام کنند.
«اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»
با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشی ها
با تو کنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
(حمید مصدق)a