جنجال‌های یک رضایت نامه مردانه

جامعه ما یک جامعه مردسالار است، روز به روز بندهای بیشتر بر دست و پای زنان می‌بندند و این حلقه را تنگ و تنگ‌‌تر می‌کنند. جدیدترین آن، قانونی عجیب آن هم در مورد زنان تحصیلکرده است تا باور کنیم ‌مردسالاری زن عامی و تحصیلکرده نمی‌شناسد و زندگی همه زنان را متاثر می‌کند.

الزامی شدن رضایت همسر در آزمون دستیاری دندانپزشکی زنان

همدلی| ستاره لطفی_ در جوامع مردسالار معمولا تمام سازوکارهای عرفی و قانونی در راستای رضایت مردان شکل گرفته است. خشنودی یک جنسیت (مردان) در اولویت قرار دارد و جنسیت دیگر (زنان) باید در راستای کسب رضایت آنان گام بردارند. کارکرد اصلی چنین فرهنگی مسلط کردن مردان بر زنان و محروم کردن زنان از حقوق برابر با مردان است.
با نگاهی به مناسبات عرفی و قانونی ایران به این واقعیت پی می‌بریم که کشور ما نیز از قاعده ‌مردسالاری به دور نیست و نه تنها جامعه ما یک جامعه مردسالار است، بلکه روز به روز بندهای بیشتر بر دست و پای زنان می‌بندند و این حلقه را تنگ و تنگ‌‌تر می‌کنند. جدیدترین آن، قانونی عجیب آن هم در مورد زنان تحصیلکرده است تا باور کنیم ‌مردسالاری زن عامی و تحصیلکرده نمی‌شناسد و زندگی همه زنان را متاثر می‌کند.
براساس این قانون عجیب از این پس زنان متقاضی دستیاری در رشته‌های تخصصی دندانپزشکی برای پذیرفته شدن در آزمون باید از همسران‌شان رضایت بگیرند. با این وضعیت زنان زیادی ممکن است فرصت تحصیل و اشتغال را از دست بدهند.
رشته‌های تخصصی دندانپزشکی حاوی فرم تعهدنامه‌ای برای زنان متاهل است: رضایت‌نامه‌ای که مرد باید برای همسرش پر کند تا زن اجازه ادامه تحصیل و اشتغال داشته باشد. بر اساس این تعهدنامه، رضایت شوهر در یک مورد خاص الزامی می‌شود و مرد رضایت می‌دهد که همسرش پس از پایان دوره آموزشی، در هر محلی که توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعیین شدف خدماتش را بگذراند؛ این تعهد و الزامی شدن رضایت شوهر موضوعی است که ضمن ایجاد خلل برای برخی از زنان متقاضی این رشته، از نابرابری حقوق زن و مرد در قوانین کشور حکایت می‌کند.
الزامی شدن رضایت شوهر برای ادامه تحصیل زنان در رشته دستیاری دندانپزشکی عامل نگرانی زنان علاقه‌مند به این حوزه شده است، ‌‌به‌ویژه زنانی که به دلایل مختلف رابطه مناسبی با همسران خود ندارند. آنها نگرانند که این تعهدنامه به ابزاری برای آزار آنها به دست همسران‌شان تبدیل شود و بر سرنوشت شغلی و تحصیلی آنها اثر بگذارد. در حالی این تعهدنامه جدید سعی دارد سنگ دیگری جلوی پای زنان علاقه‌مند در این حوزه قرار دهد که سال‌هاست بسیاری از پزشکان زن بدون متوسل شدن به بهانه‌های جنسیت زده در مناطق محروم مشغول به خدمت بوده‌اند ولی اکنون به جای پاسداشت این استقلال و توانمندی، سعی دارند از این زنان با مدارج علمی بالا و توانمند زنانی بی‌اختیار و وابسته بسازند که باید شوهرانشان اجازه فعالیت را برایشان صادر کند. البته تعهدنامه و تعهد گرفتن از دانشجویان برخی از رشته‎های پزشکی تازگی ندارد؛ پیش‌‌تر نیز چنین سازوکاری وجود داشت، اما خود زنان باید تعهدنامه را امضا می‌کردند نه پدر، شوهر یا برادر! همچنین این «تعهدنامه قبلا پس از قبولی در آزمون گرفته می‌شد».
رسانه‌‌ای شدن این قانون جدید واکنش‌های زیادی ‌‌به‌ویژه از سوی فعالان حقوق زن به دنبال داشت. بسیاری سازمان سنجش را مقصر این موضوع دانستند و انگشت اتهام خود را به سوی این سازمان نشانه رفتند، اما ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش در مورد اتخاذ این تصمیم توپ را به زمین وزارت بهداشت انداخته و به اعتماد آنلاین گفته:«سازمان سنجش در این مسائل هیچ نقشی ندارد. برگزاری آزمون و هرگونه تصمیمی از این قبیل برای رشته‌های گروه پزشکی و پیراپزشکی به طور مستقیم از سوی وزارت بهداشت گرفته می‌شود.» حسین قنبری، مدیر روابط عمومی معاونت آموزشی وزارت بهداشت، نیز ضمن این که از چنین تصمیمی اعلام بی‌خبری کرده و قول پیگیری داده است، مدعی شده که تعهدنامه جنجالی براساس سخنان بهزاد هوشمند، دبیر شورای آموزش دندانپزشکی، اتفاق جدیدی نیست و از ۱۵سال پیش جزو قوانین بوده است.
اگر این ادعا صحت داشته باشد و این تعهدنامه از ۱۵سال پیش در دفترچه آزمون دستیاری گنجانده شده است، سکوت ۱۵ساله زنان متقاضی دستیار دندانپزشکی خود نیز قابل تامل و سوال‌برانگیز است. شاید یکی از دلایل این سکوت عادی بودن مناسبات مردسالاری در کشور و پذیرفتن این فرهنگ حتی از سوی زنان تحصیلکرده است. گویا مردسالاری در جامعه آنقدر ریشه دوانده است که زنان تحصیلکرده و باسواد کشور نیز آن را غیرعادی فرض نمی‌کنند که به آن واکنش انتقادی داشته باشند. لازم به یادآوری است که کسب اجازه از شوهر برای زنان متاهل تنها محدود به اشتغال نیست. زنان بر اساس قوانین ایران برای خروج از کشور نیز باید رضایت همسر را داشته باشند. البته برخی، بعضی از زنان فعال در این حوزه را در این امر بی‌تقصیر نمی‌دانند. سیمین کاظمی پزشک و جامعه‌شناس در این زمینه در صفحه تلگرامش نوشت:«واقعیت دیگری که نباید در پرداختن به این موضوع مسکوت بماند، استفاده برخی زنان تحصیلکرده پزشکی و دندانپزشکی از مناسبات مردسالاری به مثابه امتیاز است.
اگر به گذشته رجوع کنیم در سال‌های دهه هفتاد، زمانی که قانون انطباق پزشکی با شرع تصویب می‌شد، مشکل اصلی طراحان این قانون، کمبود پزشکان زن در رشته‌های تخصصی پزشکی بود که برای رفع آن، سهمیه‌‌ای به اسم «سهمیه خانم‌ها» به سهمیه‌های آزمون دستیاری اضافه شد که قبول شدن زنان را تسهیل می‌کرد. ولی در ازای چنین سهمیه‌ای، تعهد ۱۲ وبعداً ۸ ساله خدمت در مناطقی که وزارت بهداشت تعیین می‌کرد، اجباری بود. به این ترتیب یکی از معدود تبعیض‌های مثبت بعد از انقلاب به نفع زنان شکل گرفت. بعد‌ها که موقع ادای تعهد فرا رسید، برخی از زنانی که از این سهمیه استفاده کرده بودند، رفتن به مناطق محروم را دشوار و در تضاد با نقش‌های خانوادگی‌شان می‌دانستند، به انتخاب خودشان یا تحت فشار شوهران‌‌‌شان (که حاضر به پذیرش زندگی در مناطق محروم نبودند)، با اتکا به همان قوانین مردسالارانه که تبعیت زن از شوهر را تجویز می‌کند، سعی کردند به جای رفتن به مناطق محروم، در شهرهای بزرگ و با امکانات بیشتر، زیر سایه شوهران‌‌‌شان کار کنند. البته این امتناع از رفتن به مناطق محروم، فقط منحصر به زنان متأهل نبود که برخی زنان مجرد نیز با اتکاء به فرودستی جنسیتی و تأکید بر ناتوانی‌های‌‌‌شان سعی بر گریز از خدمت در مناطق محروم داشته و دارند.
نتیجه این وضعیت آن شد که «سهمیه خانم‌ها» در آزمون پذیرش دستیار تخصصی حذف شد و بعد از آن هم طرح متعادل سازی نسبت جنسیتی اجرا شد که ورود زنان به رشته‌های علوم پزشکی را محدود می‌کرد، و یکی از استدلال‌های طراحان همین امتناع و محدودیت‌های زنان برای رفتن به مناطق محروم بود.» در میان اظهارنظرهای متفاوت در مورد این ماجرا شاید سخنان شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان به واقعیت نزدیک‌‌تر باشد. وی در این باره به رسانه‌ها گفته: «وقتی زن موظف به تمکین عام و خاص از شوهر است و همه زندگی‌اش تحت نظر و رضایت و اجازه اوست، باید در انتظار چنین مسائلی باشیم.»