اعلام کرده اند که قصد دارند غنی سازی اورانیوم را از فردا (یکشنبه) در سطح بالاتری ادامه دهند.
دنیا چه خواهد کرد؟
آژانس بین المللی اتم چه رفتاری در پیش خواهد گرفت؟
آمریکا درخواست برپایی نشست شورای حکام آژانس را کرده است. ولی رژیم ایران این درخواست را “طنزآمیز” می خواند و روسیه ادعا میکند که بررسی چنین موضوعی در صلاحیت شورای حکام نیست.
اگر نیست، پس کدام مرجع باید به آن رسیدگی کند؟
دنیا نباید نسبت به این رفتار رژیم ایران راه سکوت در پیش گیرد.
این تصمیم گامی برای رسیدن حکومت ایران به رویای تولید بمب هسته ای است.
حسن روحانی گفته است: «از تاریخ شانزدهم تیرماه (فردا) اورانیوم را در هر سطحی که صلاح بدانیم و نیاز داشته باشیم، غنی سازی خواهیم کرد و دیگر به محدودیت ۳٫۶۷ درصدی پایبند نیستیم».
در صدش را نمی گوید، ولی همگان می دانند که مرحله بعدی، تولید اورانیوم در سطح بیست درصدی است که راه را برای هشتاد درصد و نود درصد هموار میسازد که برای ساخت بمب هسته ای به کار میرود.
یعنی چه وقتی روحانی می گوید به هرمقدار که صلاح بدانیم و نیاز داشته باشیم؟
صلاح بدانیم چه مفهومی دارد؟
رژیم عضو معاهده ان پی تی می باشد. آن را در دوران شاه فقید امضا کرده است.
شاه قصد تولید بمب هسته ای نداشت و با پیوستن به این معاهده، هدفش آن بود که ایران به جای آن که راه تعرض و تهاجم نسبت به دیگران را در پیش گیرد، و بهای سنگینی بابت آن بپردازد، توان و تلاش خود را صرف بهبهود حال ملت کند و ایران را به سوی پیشرفت و پیوستن به قدرت های مهم جهان مبدل سازد.
او، نگاهش به قدرت جنگی نبود. ایرانی با کسی جنگی ندارد. شاه می خواست که اقتصاد ایران قوی شود، دانش ایرانیان گسترش یابد و افتخار ایرانیان در صحنه جهانی بالا گیرد.
ولی اکنون رژیمی در ایران بر قدرت مسلط است که می خواهد ملت را فدای آرمان های دینی خود و آرزوهای مالیخولیایی خویش قرار دهد و وقتی از “ملت” سخن می گوید، منظورش سیاهی لشگر و یا گوشت دم توپ است و انتظارش آن است که مردم به جنگ بروند، کشته شوند تا شاید رژیم بتواند به آرزوهای کولونیالیستی و امپریالیستی خود برسد.
بعد، حسن روحانی می گوید: از این پس اورانیوم را در هر سطحی که نیاز داشته باشیم، غنی خواهیم کرد.
او از کدام “نیاز” سخن می گوید؟
ملت ایران به نان و آب نیاز دارد.
ملت، معیشت می خواهد.
اورانیوم غنی شده به چه دردش می خورد؟
این رفتار آن ها، جز مصیبت و ذلت، هیچ خوبی دیگری برای ملت ایران به ارمغان نمی آورد.
کشوری که تالابهایش خشکیده، هوایش آلوده شده، کارخانه های تولیدیش یکی پس از دیگری بسته شده، طبقه متوسط به سطح بینوایان و مستمدان نزول کرده، بیکاری بیداد می کند، تحریم های اقتصادی رژیم را به آستانه ورشکستگی رسانده، فحشا و اعتیاد همچنان رشد می کند، چنین کشوری اورانیوم بیست درصدی را برای چه می خواهد؟
یک امام جمعه نادان و پرمدعا در نماز جمعه مشهد، می گوید که رژیم با اقتدار بسیار قادر است آمریکا را به زانو درآورد و یک فوت کند، و آمریکائیان به هوا روند.
آیا این آخوند، حتی یک بار اسلحه به دست گرفته است؟
آیا از نظام و نظامیگری چیزی می داند؟
آیا استاد امور جنگی در دانشگاه استانفورد آمریکاست که این گونه با قاطعیت از توان نظامی رژیم ایران سخن می گوید؟
و یک امام جمعه فریبکار و گمراه دیگر، در نماز جمعه تهران، می گوید “جمهوری اسلامی ایران اگر اراده کند به اسرائیل حمله کند، کافی است که نیروگاه اتمی دیمونا را با موشک مورد اصابت قرار دهد”.
آنقدر بی اطلاع است که حتی نمی داند اسرائیل نیروگاه اتمی ندارد و آن چه دارد یک کوره اتمی در دیمونا می باشد که حدود نیم قرن پیش برپا شده است.
آخوند موحدی کرمانی، در ادامه یاوه سرایی خود می گوید: «همین حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران، باعث خواهد شد که این رژیمی که دویست کلاهک اتمی دارد، چندین بار سرزمین خود را شخم زده ببیند.
این را آخوندی می گوید که او هم کوچکترین آگاهی درباره ارتش و نظام و نیروهای مسلح و شیوه های جنگ الکترونی و سایبری و غیره نشینده و نمی داند.
می گوید “یک موشک می اندازیم، می خورد به نیروگاه اتمی دیمونا، آن را منفجر می کند و زمین اسرائیل چندین بار شخم می شود و همه مردم اسرائیل کشته می شوند که یک و نیم میلیون نفر آنان عرب هستند که از میانشان یک میلیون و دویست هزار نفر عرب مسلمان هستند – البته عرب اهل تسنن که شیعیان را مسلمانان واقعی نمی دانند.
مرحوم مغفور اکبر هاشمی رفسنجانی نیز گفته بود که “یک بمب اتمی اسلامی” می تواند آن چه را که او “رژیم صهیونیستی” نامیده بود، نابود کند.
فکر نکرده بود که حمله اتمی به اسرائیل، مسجد الاقصی را نیز ویران خواهد ساخت و صدها هزار نفر عرب و مسلمان شهروند اسرائیل نیز کشته خواهند شد.
از دیدگاه آنان، مهم، نابودی اسرائیل است. مسجد الاقصی و بیش از یک میلیون نفر عرب مسلمان، عددی نیستند!
آیا این است مفهوم حمایت رژیم ایران از فلسطینی ها؟
آخوند موحدی کرمانی و مرحوم مغفور هاشمی رفسنجانی، برایشان مهم نبود که اگر رژیم به یک حمله اتمی علیه یک کشور دیگر دست بزند، چه فاجعه ای برای ملت ایران و سرزمین پاک ایران به وجود خواهد آورد.
این ها ایرانی هستند؟ این ها مسلمان هستند؟ این ها انسان هستند؟
آیا حالا درک می کنند که چرا دنیا نمی خواهد که آن ها به برنامه های هسته ای ادامه دهند؟
آیا متوجه می شوید که چرا ترامپ نمی خواهد که رژیم ایران به تجاوزگری در منطقه ادامه دهد؟
احساس می شود که رژیم ایران با اعلام نقض تعهدات خود از برجام، آن هم به صورت گام به گام، قصد خودکشی دارد.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، دنیا با تلاش رژیم ایران برای ادامه برنامه های اتمی کنار نمی آید.
حتی روسیه و چین هم با اعلام تصمیم رژیم برای بالابردن سطح غنی سازی اورانیوم مخالفت ورزیده اند.
ولی جناح تندرو و ماجراجوی رژیم، که ایران را به سوی جنگ پیش می برد، ابراز خرسندی عمیق می کند که حسن روحانی نیز با سخنان جنگ طلبانه اخیر خود، به جرگه “خودی” پیوسته است.
مثل تندروها سخن می گوید، آمریکا را مورد تهدید قرار می دهد و به دنیا اخطار می کند.
“خودی” شده است.
دیگر آن حسن روحانی نیست که می گفت می خواهد سطح تنش را پائین آورد و درگیری ایران با دنیا را پایان دهد و تاب و توان کشور را ، در امور سازندگی مورد بهره گیری قرار دهد.
حالا حسن روحانی، همانند فرماندهان سپاه پاسداران، از جنگ و خونریزی سخن می گوید.
چاره ای هم ندارد. زیرا تا دو ماه پیش دائما توطئه می کردند که او را از قدرت بیاندازند و حتی احتمال کودتا علیه وی وجود داشت و از برپایی یک دولت نظامی سخن به میان آمده بود.
برادرش را مورد پیگرد قرار دادند و او را به تخلفات مالی متهم ساختند تا شاید روحاین را به جرگه خود بکشانند – و چنین شد!
ولی، حکومت اسلامی ایران به کجا می رود؟
تا چه حد می تواند در راه ادامه برنامه های هسته ای گام بردارد، بی آن که مورد واخواست جهانیان قرار گیرد؟
از همه مهمتر، آمریکا در برابر چنین وضعی چه خواهد کرد؟
تهدیدهای ترامپ را زیاد شنیده ایم – واکنش های عملی چه خواهد بود؟
توقیف کشتی حامل نفت ایران، تاچه حد بحران را شدیدتر می کند؟
اگر پیشنهاد محسن رضایی عملی گردد و رژیم ایران بر یک نفتکش انگلیسی مسلط گردد، پیامد آن چه خواهد بود؟
در حال حاضر چنین تصور می شود که رژیم قصد کوتاه آمدن ندارد.
همچنان شاخ و شانه می کشد و آن آخوند، اسرائیل را به نابودی تهدید می کند.
ولی صدای شکستن استخوان رژیم شنیده می شود.
دیر نیست روزی که قدر و قدرت آنان، همانند یک کاخ کاغذی فرو ریزد و جهانیان نفس راحتی بکشند و مهمتر از همه آن که ایرانیان نیز از این کابوس، از این اختاپوسی که به جانشان افتاده است، رها گردند.