شاپور بختیار: اما برای روشن شدن بیشتر شما این را اضافه می کنم که مسئله ی خمینی در اینجا را پس از رفتن شاه من خواستم خودم روی همان سیاستی که عرض کردم این را مشغول بکنم تا مردم همین طور که شروع شده بود، آرام آرام البته می آمدند به طرف من، و اگر این سم پاشی این “پست فطرتان” فروهر و سنجابی و این “کثافت ها” نبود، باور کنید کار من خیلی آسان تر می شد. آن ها به سزای خودشان رسیدند و من در نهایت عزت و حرمت حالا با ایرانی ها می توانم حرف بزنم و آنها در نهایت خفت چه در ایران و چه در خارج. اگر اینها نبودند
از این جهت من می خواستم یک کاری بکنم که خمینی دیرتر بیاید. مانور می دادم، اینها در تاریخ ضبط است، گاهی می گفتم تأمین جان ش را نمی توانم بکنم، گاهی می گفتم اگر کشته بشود چنین و چنان می شود. و حقیقت ش هم این است که اگر کشته می شد، نمی دانید آن احمق هایی که خیال می کردند که مهدی عصر آمده، چه بلایی بر سر من می آوردند؛ نه سر من، سر خود احمق شان در می آوردند، که ایشان آمد همان کارها را بر سر اینها درآورد.
پرسش: روشنفکران؟
شاپور بختیار: بله. روشنفکران را که بنده حساب شان را توی آن کتاب رسیدم و جریان را دیدید.
مصاحبه دکتر شاپور بختیار با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، نوار چهار، صفحه سیزده