اعتصاب و اعتراض کارگری واقعیت زنده و هر روزه جامعه ایران

اعتصاب و اعتراض کارگری واقعیت زنده و هر روزه جامعه ایران

روند رو به گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری در ایران ادامه دارد، هیچ روزی نیست که از اعتراض و اعتصاب کارگری خبری نباشد. فقط برای نمونه می توان به اعتصاب چند روزه کارگران نیشکر هفت تپه برای دریافت دستمزدهای معوقه، اعتصاب کارگران شرکت لاستیک پارس علیه بیکار سازی، تجمع اعتراضی کارگران شرکت حمل و نقل بین‌المللی خلیج فارس برای دریافت دستمزدهای به تعویق افتاده، برپائی تجمع اعتراضی کارگران کارخانه چوب و کاغذ مازندران برای دریافت مطالبات مزدی، تجمع صدها تن از کارگران فازهای ۱۵ و ۱۶ شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق ها، اعتصاب کارگران شرکت فرآورش پتروشیمی بندر خمینی برای دریافت حقوق و مزایای مربوط به سختی کار، اعتراضات و اعتصابات پی درپی ‌کارگران خودروسازی هپکو و آذرآب اراک،‌ پلی اکریل، بلبرینگ سازی، در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و دستمزدهای معوقه و راهپیمائی گسترده کارگران بیکار در خوزستان در دو سه ماهه اخیر اشاره کرد.

در واقع می توان گفت تغییر و تحولاتی که سرمایه داری ایران طی دو، سه دهه اخیر از سر گذرانده است، موج دوم روی آوری زحمتکشان روستا به شهرها، ادامه روند صنعتی شدن و چند برابر شدن جمعیت کارگرانی که در بخش صنعتی به کار اشتغال دارند اکنون بازتاب خود را در گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری در کارخانه ها و مراکز صنعتی بزرگ نشان داده است. بخش هایی از مراکز صنعتی به کانون اعتصابت کارگری تبدیل شده اند. یعنی اگر پیامدهای اصلاحات ارضی و موج صنعتی شدن ایران در آن دوره سرانجام بازتاب خود را در گسترش مبارزات کارگران در دهه پنجاه و ابراز وجود قدرتمند طبقه کارگر در انقلاب بهمن ۵۷ نشان داد، تحت تأثیر تحولات سه دهه اخیر نیز اکنون این اعتصابات و اعتراضات کارگری در مراکز بزرگ تولیدی هستند که فضای سیاسی جامعه را تحت تأثیر قرار داده و توازن قوا را به نفع جنبش های اعتراضی تغییر داده است. ایران کنونی در مقایسه با ایران دهه پنجاه به سرزمین اعتصابات کارگری تبدیل شده است. تداوم مبارزات در این مراکز بزرگ جدای از تأثیرات آن بر فضای سیاسی جامعه و تکامل طبقه کارگر می تواند بخش های دیگر طبقه کارگر را نیز به حرکت در آورد. میلیون ها کارگر بیکار و کارگرانی که در کارگاههای کوچک به کار اشتغال دارند و به دلیل فقدان تشکل از امکان ابراز وجود مؤثر برخوردار نیستند، تحت تأثیر تداوم روند مبارزات جاری می توانند به این جنبش اعتراضی بپیوندند.

اما اعتصابات و اعتراضات کارگران در مراکز بزرگ تولیدی به رغم گستردگی آن به دلیل نبود تشکل توده ای و طبقاتی مستقل از دولت کارگران هنوز غالبا بدون ارتباط از هم انجام می گیرند و هنوز همزمان و یکپارچه و سراسری نشده اند. اکنون فرا رفتن از وضعیت کنونی و غلبه کردن بر پراکندگي مبارزات کارگران به يکي از گره گاههای جنبش کارگري تبدیل شده است. در شرايط نبود تشکل های توده ای کارگری و در حالی که سرمایه داران و دولت حاکم از امکانات و شگردهای مختلف برای ایجاد تفرقه و چند پارچه کردن مبارزات کارگران تلاش می کنند، به منظور متحد و سراسری کردن مبارزات کارگری لازم است در دو جهت اصلي گام برداشت. نخست لازم است فعالین و پیشروان کارگری در مراکز بزرگ صنعتی و خدماتی که در جریان مبارزات جاری به چهره های مورد اعتماد کارگران تبدیل شده اند پیوند و ارتباط منظمی با یکدیگر داشته باشند، دوم اینکه همین فعالین کارگری تلاش نمایند که کارگران بخش های مختلف را حول مطالبات و شعارهاي واحد مبارزاتي به هم نزدیک کنند. به هم مرتبط شدن فعالین کارگری در کارخانه ها و موسسات مختلف تولیدی می تواند گوشه ای از خلاء نبود تشکل توده ای کارگران را پر کند. به توافق رسیدن کارگران بخش های مختلف مراکز صنعتی حول مطالبات و شعارها گام مهمی در راه ایجاد وحدت مبارزاتی است. همين ساده ترين شکل وحدت از طريق مطالبات و شعارهاي واحد به فعالين و پيشروان کارگري امکان مي دهد تا روحيه همبستگي و آگاهي طبقاتي، تشکل پذيري و اعتماد بنفس و ايمان به قدرت طبقه کارگر را در ميان کارگران بالا ببرند.

فقط براي مثال، اکنون که همه کارگران با معضل دستمزدهاي پايين تر از خط فقر، عدم پرداخت بموقع دستمزدها و اخراج و بيکارسازي هاي گسترده و عدم بهره مندی از بیمه های اجتماعی روبرو هستند، اگر بتوان در اين زمينه ها شعار هاي واحدي را تثبيت کنيم، اگر بتوان خواست افزايش دستمزد متناسب با نرخ تورم واقعي و تأمين يک زندگي انساني، و مطالبه بيمه بيکاري، براي مقابله با اخراج ها را به ميان کارگران ببريم، آنگاه اعتراض در هر کارخانه بر سر اين مطالبات مي تواند بصورت يک خواست عمومي و طبقاتي مطرح شود و کليه کارگران را به دخالت در تعيين سرنوشت اين مبارزه و به حمايت و همبستگي فراخواند و به ميدان کشاند. اين يک گام اساسي در جهت متحد کردن مبارزات کارگري است و امکان مي دهد تا حول اين شعارهاي واحد نيروي پراکنده کارگران را که هر کدام در چهارچوب کارخانه هاي منفرد صرف مبارزات پراکنده براي مطالبات متنوع مي شود حول خواستهاي کل طبقه کارگر متمرکز کنيم و به حرکت در آوريم. یا در شرایط کنونی با توجه به بیکاری میلیونی به راه انداختن یک حرکت سازمانیافته کارگری علیه بیکاری و برای تأمین بیمه بیکاری از زمینه های عینی و مقبولیت اجتماعی برخوردار است، اینها همه می توانند موضوع همکاری فعالین و پیشروان جنبش کارگری باشند.

یکی دیگر از مهمترین موانع پیشروی جنبش کارگری در شرایط کنونی عدم تحزب یابی کمونیستی فعالین و پیشروان کارگری است. فعالین و رهبران کارگری برای مقابله با سلطه هژمونیک بورژوازی ضروری است که در حزب سیاسی خود متشکل شوند. در ایران نه تنها رشد ناموزون طبقه کارگر، بلکه وجود طیف گسترده ای از فعالین و پیشروان جنبش کارگری که هماهنگی فعالیت آنها اهمیت عملی پیدا کرده است، تحزب یابی کمونیستی فعالان و رهبران کارگری را ضروری ساخته است. در صورت نپیوستن رهبران و پیشروان جنبش کارگری به فعالیت سیاسی حزبی ، این نگرانی وجود دارد که در دوره برآمد جنبش کارگری طبقه کارگر نتواند مهر طبقاتی خود را بر تحولات سیاسی آتی بکوبد. از اینرو بخش تعطیل ناپذیری از وظایف ما معطوف کردن توجه کارگران پیشرو و سوسیالسیت به استراتژی و سیاستهای حزب کمونیست ایران است.