آیا روابط ایران و روسیه همانند روابط عربستان و آمریکاست؟ به عبارت دیگر، همانطور که آمریکا در روابط با عربستان نفع فراوان میبرد و ترامپ نیز از این کشور به گاو شیرده تعبیر نموده است؛ آیا میتوان گفت ایران نیز گاو شیرده روسیه است؟
یک روز ترامپ گفت عربستان گاوشیرده آمریکاست و ما باور کردیم و همین را در رسانههایمان بوق و کرنا کردیم. لکن در بسیاری موارد، این آمریکاست که همچون گاو، به رژیم دیکتاتوری عربستان شیر میدهد! و بازیچه آل سعود میشود. واژه گاو شیرده ترامپ برای تحلیل سیاست عربستان کافی نیست و فقط بخشی از واقعیت را نشان میدهد. اگر ترامپ، عربستان را گاو شیرده آمریکا میخواند، عربستان هم میتواند ادعا کند که این آمریکاست که مزدور و اجیرشده عربستان است و پول میگیرد تا از عربستان دفاع کند و منافع ریاض را تامین کند و با دشمنان عربستان بجنگد. مثلاً آمریکا در جدال عربستان با یمن، و یا در رقابت عربستان با ایران، جانب عربستان را میگیرد. پس این شیردهی دوطرفه است، یعنی هر دو طرف از این رابطه سود میبرند.
رابطه عربستان و آمریکا شباهتها و تفاوتهایی با روابط ایران و روسیه دارد. آمریکا در روابط با عربستان در جایگاه قدرت نشسته است و از این روابط سود فراوان میبرد. روسیه و البته چین نیز از روابط با ایران در جایگاه بالاتر ایستادهاند و عاقلانه به دنبال منافع خود هستند؛ و این ایران است که برای بقای خود و مقابله با تحریمها و دسیسههای آمریکا نیازمند چین و روسیه است.
اما نه ایرانِ ایدئولوژیک همانند عربستانِ سکولار است و نه روسیه همچون آمریکاست. ایران به صراحت آمریکا را دشمن دائمی خود میداند. اما عربستان چنان دشمنی ندارد. آمریکا آشکارا عربستان را متحد استراتژیک خود میداند و مثلاً برای دفاع از عربستان به عراقِ صدام حمله میکند یا در جنگ یمن آشکارا و علیرغم فشارهای حقوق بشری، کنار ریاض میماند. اما روسیه هرگز متحد استراتژیک ایران محسوب نمیشود، بلکه بارها در سازمان ملل علیه ایران رای داده است. ایران هیچ متحدی بین قدرتهای جهانی ندارد. اصولاً چون ایران مخالف نظم بینالملل موجود است، امکان اتحاد استراتژیک با بازیگران عمده همچون روسیه و چین ندارد. این کشورها با وجود رقابت با ایالات متحده، سعی میکنند تا در چارچوب نظم موجود به برتری برسند.
منافع چین و روسیه در بقای جمهوری اسلامی و جلوگیری از سلطه کامل آمریکا در خاورمیانه است. به نفع آنهاست که آمریکا در خاورمیانه مشغول باشد تا کمتر فرصت سرشاخ شدن با چین و روسیه را بیابد. آنها با استفاده از کارت ایران، از آمریکا امتیازات زیادی گرفته و میگیرند. روسیه در قبال تحریمهای ایران عاقلانه رفتار میکند و مقابل آمریکا نمیایستد، و منافع کلان خود را به خطر نمیاندازد. جدال ایران و امریکا فرصتی برای روسیه است که از هر دو طرف این کشمکش امتیازاتی به دست آورد.
منافع آمریکا در تداوم خصومت و گسترش چالشها با ایران نیست ولی نفوذ لابیهای صهیونیست و تحریک کشورهای منطقه موجب خروج ترامپ از برجام شد. البته رفتار ایدئولوژیک ایران هم نباید نادیده گرفته شوند. رفتارهایی نظیر: استفاده از دلارهای برجامی برای محاصره اسرائیل با استفاده از بحران سوریه، تجهیز یمن در جدال با عربستان، و تشدید شعار مرگ بر امریکا و سوختن پرچم و تحریک ملیگرایان امریکایی حامی ترامپ. لکن منافع طولانیمدت آمریکا در خروج تدریجی از خاورمیانه و تمرکز بر شرق آسیا و اطراف چین است، تا هم خیزش پکن را مهار کند و هم در قلب اقتصادی آینده جهان غایب نماند.
چین و روسیه هرگز بطوری جدی خواهان بهبود روابط ایران و امریکا نیستتد بلکه منافع آنها در تداوم این کشمکش است. در صورتی که منطق منافع ملی بر روابط روابط تهران و واشنگتن حاکم شود، اولاً آمریکا فارغ از دغدغه ایران، میتواند به شرق آسیا و یا روسیه متمرکز شود و منافع چین و روسیه به خطر میافتد. ثانیا در صورت بهبود روابط ایران و آمریکا، چین و روسیه کارت خود را در زمینه فشار بر امریکا از طریق ایران از دست میدهند.
خلاصه، در پاسخ به سوال بالا، شیردهی عربستان به آمریکا دوجانبه است و هر دو طرف سود میبرند؛ لکن شیردهی ایران به روسیه یکطرفه است و به نوعی باجدهی میمانَد. روسیه به ایران به عنوان یک فرصت برای حفظ منافع و پیگیری دغدغههای خود در منطقه استفاده میکند. ایران نیز به دنبال استفاده از کارت روسیه برای تقابل با آمریکا است. لکن منافع روسیه در بیطرفی در این دعواست.
پس منافع ایران در چیست؟ ایدئولوژی انقلابی پاسخ میدهد: منافع ما در تقابل با آمریکاست؛ اما عقل ناقص بشری میگوید: منافع ملی ایران مستلزم استقلال از غرب و شرق است، نه وابستگی به یکی برای تقابل با دیگری.