آیا امضای برجام می‌تواند بر حوزه محیط زیست در ایران اثری داشته باشد؟!

آیا امضای برجام می‌تواند بر حوزه محیط زیست در ایران اثری داشته باشد؟!

اعظم بهرامی

اگر برجام را تغییر سیاست در مراودات اقتصادی و تزریق پول به حکومت جمهوری اسلامی بدانیم و تجربه نخستین موافقت برسر برجام و تغییرات پس از آن را در حوزه محیط زیست و مدیریت منابع طبیعی در نظر بگیریم چه درخواهیم یافت؟

حوزه آب
در حوزه آب پروژه های پر هزینه و پر طمطراق از سدسازی و انتقال تا باروری ابرها و استخراج آب از اعماق همیشه در اولویت دریافت بودجه بودند،درحالیکه پروژه لایروبی رودها، آبخوانداری و ابخیزداری، کنترل حفر چاه غیر قانونی و.. هرگز در اولویت سرمایه گذاری نبودند.
بعلاوه فراموش نکنیم که اغلب این پروژه ها توسط سپاه و بازوهای عمرانی سپاه هدایت و اجرا و نظارت میشود. مثلا قرارگاه خاتم ۴۰%پروژه های عمرانی را در ایران انجام میدهد و روند شرکتش در مناقصه و مزایده هم هرگز شفاف نبوده. یا سازمان پدافند غیر عامل که در پروژه های استخراج آب از اعماق و باروری ابرها مشارکت دارد.

کشاورزی و امنیت غذایی
کشاورزان و دامداران حتی در بهترین روزهای اقتصاد ایران هم نه در بازار بین المللی راه داشتند و نه بهره ای از تکنولوژی در افزایش بازدهی.
کشاورزی و دامداری سنتی سالهاست بر تن خاک و منابع آب زخم میزند و هیچ تغییری در سیاست و یا حوزه دانش و تکنولوژی رخ نداده است. در نظر بگیرید شمار مهاجران از روستاها و کشاورزان بیکار شده را. حکومت ج.ا چاره امنیت غذایی را خودکفاییهای شعاری تقلیل میدهد و در سوی دیگر فقر روز به روز کشاورزان و عشایر، رنج‌شان از حوادث طبیعی، بیکاری و تبعیض تحمیل شده به نسل جوان روستایی را به راحتی نادیده می‌گیرد.

حوزه انرژی
خلاصه حوزه انرژی را میتوان در دو بخش انرژیهای نو و سرمایه گذاری برای بهبود آنچه از حوزه نفت و گاز استخراج میکنیم تقسیم کنیم.
ما در تمام این سالها حتی پتانسیل کشورهایی مثل روسیه و چین را هم در توسعه نیروگاه‌های خورشیدی خود به کار نگرفتیم.
اندک سلولهای خورشیدی فعال شده در ایران هم در دهه ۹۰اغلب از رده خارج شدند.
برای آگاهی از می آن س مایه گذاری در تقویت صنایع نفت و گاز هم کافیست نگاهی به وضعیت شهرهایی مثل عسلویه بکنیم و مازوت سوزی.

تاثیرات غیر مستقیم
از صنعت خودرو تا تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی پاک، از وسایل پایش آلاینده تا ابزار پایش حیات وحش سالهاست به تعویق افتاده و تقریبا در بودجه جایی نداشته. مقایسه کنید با بودجه بهش نظامی، بخش مذهبی و نهادهای ایدیولوژیک وابسته به هسته سخت قدرت.

به این ترتیب، زیر سایه نگاه حکومت به حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، مصرف منابع و نگاه کالایی به طبیعت آیا تزریق پول میتواند نفعی برای حفاظت از محیط زیست و منابع داشته باشد یا تنها ریل گذاری پروژه های مخرب بیشتر و سهم خواهی بیشتر نهادهای نظامی ومذهبی خواهد بود!؟


در فضای خالی فعالیت اصناف و سندیکاها، نهادهای مدنی، اهمیت و اولویت دادن به دانش و تخصص به جای سرسپردگی به ایدیولوژی و سیاست نظام آیا میتوان امید داشت به بهبود و تغییر وضعیت مستقل از دستگاه و سیستم قانون و قضا و تفکر تعیین کننده اندیشه و سیاست حاکم!؟


وقتی نگاه حکومت به منابع طبیعی نگاه درآمدزایی است و شیوه وزن کردن ارزش منابع طبیعی هم‌وزن کردن مارمولک و ماهی و درخت با ارزش آهن و سیمان و فولاد، چطور میتوان انتظار اولویت دادن به حفاظت از طبیعت، تقویت حافظان طبیعت و توجه به سهم نسل اینده ایران را از حاکمیت انتظار داشت!؟