پوران حشمدار، خواهر زنده یاد محمد حشمدار که در آبان خونین ۹۸ توسط قصابان خامنه ای سلاخی شد، میگوید:
«از دفتر رهبر به موبایل مادرم زنگ زدند. چون مادرم سواد نداشت، گوشی را به من داد. گفتند از دفتر رهبری تماس میگیریم، شما شکایت کردید؟ گفتم بله. گفتند چهجوری بوده، چی بوده؟ گفتم برادرم آبان کشته شده. گفتند کدام آبان؟ گفتم آبان خونین ۹۸. گفتند خب پرونده شما دارد رسیدگی میشود. همین. اما من بعد از سالگرد برادرم هر روز مادرم را میبرم و میآورم تا به جایی برسدو حداقل یک جوابی به ما بدهند.»خواهر حشمدار میگوید: «از قبل از چهلم برادرم، از فرمانداری و دادستانی میخواستند برای عرض تسلیت خانه ما بیایند، ما نگذاشتیم. مادرم اجازه نداد. من و شوهرم هم مخالف بودیم. بعد از چهلم تا الان هرچه تماس گرفتند، واسطه کردند و قیمت تعیین کردند که هزینه را میآوریم، ولی ما نگذاشتیم. پروندهٔ ما باز است. پروندهٔ محمد حشمدار باز است و این یک تکلیف است. کمکهزینه به هر خانواده ۲۰ میلیون میدادند، ما نگذاشتیم و نتوانستند پولی به ما بدهند. دادستان بهبهان وقتی خودش میداند که قاتل و قاتلین چه کسانی هستند و دستورِ صادرشده از کجا آمده، چگونه میخواهد بیاید خانه ما؟ پیش مادر من میخواهد چهکار کند؟ ما نان توی خون محمد نمیزنیم.»
این هم از عجایب روزگار است که در سرزمین اشغال شده ایران باید برای شکایت از قاتل به خود قاتل مراجعه کنی. براستی در کجای جهان چنین سیستم فاسد و ناکارآمدی حاکم است که ما ملت ایران باید چنین مصیبتی را تاب بیاوریم؟ در کجای دنیا رژیمی بیرحم و ستمگر چو جمهوری اسلامی کودکان ۱۲-۱۳ ساله را در خیابان ها به گلوله میبندد و در دفتری که فرمان قتل صادر شده است، اینگونه وقیحانه جنایتی در چنین ابعاد فاجعه باری حتی به یاد نمی آید!؟
آقای خامنه ای، کدام آبان؟ همان آبانی که صدها نفر از مردم معترض و بی دفاع را تک تیراندازهای دوره دیده همچو آهو شکار کردند و ایران را به خاک وخون کشیدند. کدام آبان؟ همان آبانی که در قرن بیست و یک و عصر اینترنت، فریاد ایران را با قطع کردن اینترنت خاموش کردید تا دنیا نبیند چگونه مردم ایران را حرامیان ولی فقیه سلاخی میکنند!
ایراد از شما نیست، ایراد از ماست. ایراد از پدران و مادران مایی است که از همان ابتدای نطفه بستن این انقلاب ننگین در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، صدای وحشت آفرین نعلین و عربده های جوجه چریک ها و بازاری های شکم گنده را نشنید. ایراد از مایی بود که وقتی در مخالفت با دادن «حق رای به زنان» توسط شاه_ آن هم در حالیکه سوییس اروپایی چند سال بعد حق رای به زنان داد_ خمینی جویای نام، آتش فتنه «انقلاب اسلامی» را روشن کرد، به جای ایستادن پشت سر شاهی که فریاد زد :
همیشه یک عده نفهم که مغز آنها تکان خورده همیشه سنگ در راه ما میانداختند زیرا مغز آنها تکان خورده و قابل تکان خوردن نبوده… ارتجاع سیاه اصلاً نمیفهمد و از هزار سال پیش تاکنون فکرش تکان نخورده، او فکر میکند که زندگی عبارت از این است که چیزی یا مالی به ظلم و بیکاری یا به بطالت یا از این قبیل بدست آورد و غذایی بخورد و سر به بالین بگذارد … ولی مفتخوری دیگر از بین رفتهاست در لوایح ششگانه برای همه فکر مناسبی شده … مقرراتی که امروز وضع کردیم از مقررات سایر ملل اگر جلوتر نباشد عقبتر نیست… اما چه کسانی با این مسایل مخالفت میکنند؟ ارتجاع سیاه کسان نفهمی که درک ندارند و بد نیت هستند…
۴ بهمن قم ۱۳۴۱
رفتیم پشت سر خمینی ایستادیم که میخواست ما را به صدر اسلام بازگرداند. آقای خامنه ای، ایراد از شما نیست، شما آخوند هستید و گنده لات های شما که اوباشی چو شیخ فضل الله نوری بودند، در زمان انقلاب مشروطه خیلی خوب نشان داده بودند که چه میخواهند و چه خواهند کرد_ اگر قدرتی در دستشان باشد_ اما دریغا که نسل ۵۷ تی با برباد دادن زحمات ستارخان ها و باقر خان ها، با پشت کردن به میراث و تجدد «تحمیلی» شاه و رضا شاه، ایران را به خمینی باختند و اکنون پس از تباه شدن چند نسل، فرزندان آن خمینی پرستان بی شرم که «نسل انقلاب» نام دارد، به دلیل ۴ دهه مغزشویی و خایه کشی و پوکی فرهنگی اش، یارای مقابله با بسیج و سپاه و حماس وحزب الله وحشد الشعبی و حوثی و… را ندارد و مدام هم از پدران بی پدرش سرکوفت میخورد که ما انقلاب کردیم، شما هم بکنید!
براستی انقلاب شخمی که با چهار تظاهرات وچند سینما آتش زدن و چند فحش و شعار مرگ بر شاه به پیروزی رسید، ارزش بالیدن دارد؟ نسلی که شاه ایران پرست را در برابرش داشت، برای انقلاب کردن کار زیاد مشکلی نداشت. فقط کافی است فیلم رفتن شاه را یک بار با دقت ببینیم! کدام دیکتاتور در خاورمیانه جهنم زده اینگونه راحت قدرت را رها میکند؟ اگر شاه بنا به گفته انقلابیون و شعبان «با مخ» های ۵۷ تی، یک دیکتاتور بود، پس نام صدام و قذافی و اسد و دیگران چیست؟
تاریخ دوران پهلوی را طوری برای ما نوشته اند که گویی پیش از آن ایران غرق در نور و دموکراسی و رفاه بوده است که ناگه خانواده پهلوی از راه رسیدند و بهشت برین قاجار را جهنم کردند!
آقای خامنه ای، فرومایگان حقیری چو تو یادشان میرود که ایران چه بود و از کجا به کجا رسید. نسل پررو و پاچه ورمالیده ۵۷ تی یادش میرود که چه ایرانی را قاجار تحویل پهلوی داد و چه ایرانی را پهلوی تحویل «جمهوری اسلامی» و چه ایران سوخته ای را جمهوری اسلامی تحویل حکومت پس از خود_ صد البته فراموش نکرده ایم که یاران شما با بکار بردن واژه «ایران سوخته»_ حجت را تمام کردند.
خوبی جمهوری اسلامی این بود که دست همه حرامیان خمینی پرست را رو کرد. چه آنهایی که قرار بود کوخ نشینان را به کاخ نشینان ترجیح دهند، و چه آنهایی که با ادعای مملکت داری، سرانجام نشان دادند نمیتوانند در یک «پادگان» هم بهشت درست کنند، چه برسد به کشوری به وسعت ایران. خوبی جمهوری اسلامی این بود که با چشم خویش دیدیم مزدوران وطن فروش و روسوفیل توده ای و جوجه چریک هایی که مدینه فاضله خویش را شوروی میپنداشتند، همه در غرب پناهنده شده اند و حقوق از امپریالیسم و همپیمانانش میگیرند و هنوز هم با عکس های سیبیلو و لچکی خود در سالهای تب زده دهه ۵۰ به ارضای ذهنی میرسند و پس از ۴۲ سال جنایات بی مکافات نظام، امید دارند شاید این کودک عقب افتاده هزار نطفه ای به نام جمهوری اسلامی، سر عقل بیاید و «اصلاح» شود!
خوبی جمهوری اسلامی این بود که نشان داد لاف زنانی که ادعا میکردند با خرس تخیلی ساواک دست و پنجه نرم کرده اند ونمیدانم چند هزار ناخن نداشته را از دست داده اند و شدیدترین شکنجه ها را در زمان ساواک تحمل کرده اند، وقتی با شکنجه واقعی جمهوری اسلامی که خودشان در بطن ایران کاشتند، روبرو شدند، چیزی از ایشان باقی نماند و تمام آن لاف ها که برای سهم خواهی از «سفره همچنان پهن انقلاب»بود، چنان رنگ باخت که هیچ اثری از آن گروه ها نماند.
در اوج کشتار و وحشیگری جمهوری اسلامی، پیرمردان و پیرزنان آویزان کافه های فرانسه و سوئد آخرین نفس های گند زده خویش را هم به مبارزه با «شاه» و «سلطنت» به تاریخ پیوسته اختصاص داده اند و ذره ای برایشان مهم نیست که جمهوری اسلامی چه کشتارهایی را مرتکب میشود، هر چه باشد ۵۷ تیون گوشت و پوست هم را بخورند، استخوان هم را دور نمیاندازند.
آقای خامنه ای، وقتی سرافرازان ارتش شاهنشاهی که تسلیم خمینی نشدند را پشت بام مدرسه رفاه امام جنایتکارتان بدون هیچ مدرکی اعدام کرد، باید فکر این روزها را میکردیم. وقتی نخست وزیری به نام هویدا را که برای ۱۳ سال قیمت یک کالا را ثابت نگاه داشته بود و دلار ۷ تومانی را تثبیت اقتصادی کرده بود، در راهروهای بیدادگاه های جمهوری اسلامی اوباشی از قماش خلخالی و هادی غفاری به قتل رساندند، باید فکر این روزها و دلار ۳۰ هزار تومانی را میکردیم؛ اما نکردیم، چون اسلام در قلب و بطن آن نسل جایی رفیع داشت، آنقدر رفیع که کمونیست ومارکسیستش هم در کنار لنین و استالین و مارکس دم از مولا علی و سرور آزادگان حسین میزدند.
آقای خامنه ای، روزی که لشگر اراذل و اوباش خمینی پرست به خانه های مردم میریختند و زندگی و خانه های مردم را «مصادره» میکردند، باید هم منتظر چنین روزهایی می ماندیم که خانه معترض کشته شده در دی ماه ۹۶ را ستاد اجرایی امام شما مصادره کند!
آن روز که سکان هدایت ورزش کشور را به مشتی کمیته ای و سپاهی خال خال پشمی سپردیم، باید میفهمیدیم که خروجی این ورزش سیاست زده میشود اعدام نوید افکاری!
آقای خامنه ای، آن روز که خر برفت و خر برفت مسخ شعار آب مفت و برق مفت و خانه ارزان و … شده بودیم، هیچ فکر نمیکردیم که یک قوطی کبریت در تهران بشود ۲ میلیارد تومان!
آقای خامنه ای، آن چپ کشی ناجوانمردانه امام شما در دهه شصت، آن دانشجو کشی در دهه هفتاد و آن سبز سوزاندن مردم همچنان امیدوار به اصلاحات در سال ۸۸، سرانجام رسید به قتل کودکان در خیابان های ملتهب آبان ماه و این سرنوشت شوم تنها تقصیر تو نیست، گناه یک نسل است این عقوبتی که نصیب ما فرزندان انقلاب شد.
آقای خامنه ای، یک روز، در یک ساعت مشخص، حتی اگر تو در این جهان نباشی، خواهران و برادران همه این افرادی که با دستور توکشته شدند، به سراغ خانواده ات خواهند رفت و در آن روز مجتبی طعم «کهریزک» را خواهد چشید؛ دیر و زود دارد، سوخت و سوز، هرگز!
حالا که مسئولان مادر نسکافه ای دفترت دچار «آلزایمر» شده اند، بهتر است تاریخ این سرزمین را بخوانید و ببینید بزرگتر از شما آخوندهای شپشو را این سرزمین در خود حل کرده است، شما که هیچ نیستید و در طول ۴ دهه هم خودتان بر باد رفتید، هم تازی نامه و هم پیامبر و هم امامان فیلم سوپرتان. باش، تا روزی که ملت در خیابان ها بسیجی هایت را شکار کنند و آنگاه بپرسند:
آبان ۹۸ را یادتان هست!؟
دی ماه ۹۶ را یادتان هست!؟
خرداد ۸۸ را یادتان هست
قزوین و اسلامشهر دوران رفسنجانی را!؟
کشتار ۶۷ را!؟
ده ها هزار کودک کشته شده در جنگ را!؟
کهریزک را؟
به بهشت فرستادن دخترکان باکره را
سینما رکس آتش زدن ها را
ژنرال کشی و سرباز کشی ها؟
ایران را، آبان را، و پایان یک انقلاب را!
یاد آوری آنچه که بر ما گذشته است تکرار مکررات است اما یادمان باشد اگر بیش ازاین در برابر این اوباش کوتاه بیاییم، امروز که گفتند کدام آبان، فردا خواهند گفت کدام ایران!؟
هیچ اشغالگری با نامه و تظاهرات و تقاضا و رفتار مسالمت آمیز مردمان آن منطقه، از آن خاک بیرون نرفته است. تنها زمانی که یک سرزمین اشغال شده رهایی پیدا میکند، زمانی است که مرد و زن و کودک و جوان آن سرزمین اسلحه بر دست میگیرند و دست از جان میشویند. سراسر مرزهای ما را گرگ ها به کمین نشسته اند، ترکیه، آذربایجان و عربستان و امارات و …؛
جمهوری اسلامی باید برود
هر روزی که این حکومت بر سر کار است، یک سال ایران از جهان مدرن و تکنولوژی عقب تر می افتد. اگر ایران در جنگ ۸ ساله با عراق مقاومت کرد، دلیلش پرورش نسلی بود که ایران دوستی و وطن پرستی را در مدارس پهلوی ها یاد گرفت و تکنولوژی روز را در اختیار داشت، اگر در آن دوران آمریکا تامکت داشت، ما هم داشتیم، اما امروز چه؟ با چهارتا موشک قدیمی نمیشود به جنگ تکنولوژی پیشرفته غربی رفت. اسراییل ستیزی و آمریکا ستیزی ظاهری این حکومت ایران را بسیار ضعیف کرده است، در سال ۸۸ میگفتیم رای ما کجاست؟ فردا که برسد، باور کنید باید بگوییم ایران کجاست؟ مگر ندیدیم چگونه خزر را فروختند و صدا از هیچکس در نیامد!
کجاست آن ارتشی که برای پایین آوردن جنازه دختر خوزستانی چند شهید داد؟ کجاست آن همدلی و همزبانی قبل انقلاب_ فارغ از خوب و بد ونتیجه اش؛ کجاست آن ملت شاهنامه و آن تبریز و ستارخانی که گفت خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم!؟
کجاست کاوه ای که پیراهن کشته شدگان آبان ماه را درفش کند و در صف اول مبارزه جان خویش را خطر کند؟ کجاست ایران!؟